گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
مراتب مردم در ایمان







-1 مردي به حضرت صادق علیه السّلام گفت: مردم میگویند هر کس از نژاد عرب و یا برده خالص نباشد پست بشمار میرود،
امام فرمود: مقصود از برده خالص چیست، گفت: آنها میگویند رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند بردگان یک ملتی از همان
ملت میباشند و فرقی بین آنها نیست. امام صادق سلام اللَّه علیه فرمود: سبحان اللَّه این چه سخنی است مگر خبر نداري که رسول
صفحه 59 از 295
اکرم فرمود: من مولا و سرپرست کسانی هستم که سرپرستی براي آنها نیست، من مولاي همه مسلمانان میباشم چه عربی باشد و یا
عجمی، آیا هر کسی که در تحت ولایت رسول خدا قرار گیرد از نفس رسول خدا نخواهد بود. بعد از آن فرمود: کدامیک از آن
دو گرامیتر هستند، کسی که از نفس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله میباشد و یا از نفس یک عرب جاهل و بیعقلی که جلو
پایش ادرار میکند، بعد از آن فرمود: آنها که از روي میل و رغبت مسلمان شدند بهترند از کسانی که از روي ترس مسلمان شدند
منافقان از ترس اسلام اختیار کردند ولی موالیان با میل وارد اسلام شدند. 2- علی بن جعفر گوید: برادرم موسی بن جعفر علیها
السلام فرمود: شیعیان داراي اصل و ریشه و از اشراف بزرگان و خاندانهاي اصیل هستند و در محیط پاکی متولد شدهاند، پرسیدم
تفسیر این کلمات را بیان فرمائید. ص: 99 فرمود: آنها که ریشه و اساس دارند از قریش میباشند، اشراف از قبائل
عرب هستند خاندانهاي اصیل از موالیان به حساب میآیند و کسانی که در محیط پاك متولد شدهاند از اهل سواد محسوب
میکردند. 3- عمارة گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: مؤمن جایگاهش بلند است زیرا او در معرفت در مقام
بلندي قرار دارد، مؤمن هاشمی است براي اینکه او گمراهی را درهم شکسته است، مؤمن قرشی است براي اینکه او اقرار کرد به
آنچه از ما گرفت، مؤمن عجمی است براي اینکه درهاي شر بر وي بسته است. مؤمن عربی میباشد براي اینکه پیامبر عرب است و
کتاب آسمانی به زبان عربی میباشد مؤمن نبطی است براي اینکه او علم را استنباط کرده، مؤمن مهاجر است براي اینکه او گناهان
را ترك گفته، مؤمن انصاري میباشد براي اینکه خدا و رسول و اهل بیت علیهم السّلام را یاري کرده است، مؤمن مجاهد است
براي اینکه در دولت باطل تقیه میکند و در باطل با شمشیر جنگ مینماید. 4- علی بن ابراهیم در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه وَ
لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ... ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ روایت میکند که امام صادق علیه السّلام فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل شده بود
- عرب به آن ایمان نمیآورد، ولی بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این خود براي عجم فضیلتی بشمار میرود. 5
یعقوب بن قیس گوید: حضرت صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ فرمود:
مقصود از آن بردگانی هستند که آزاد شدند. 6- ابن علوان گوید: امام جعفر صادق از پدرش علیها السلام روایت میکرد که
فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: اگر دانش در ستاره پروین باشد فارسیان آن را در مییابند. 7- حضرت رسول صلّی
اللَّه علیه و اله فرمودند: شما با اهل فارس در مورد قرآن و آشنا ساختن آنها با اسلام جنگ کردید، ولی قبل از اینکه دنیا به پایان
8- جابر از حضرت باقر علیه السّلام روایت برسد آنها در مورد تاویل آن با شما جنگ خواهند کرد. ص: 100
میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: قرشیان را فحش ندهید و با عرب دشمنی نکنید، و مسلمانان آزاد شده را خوار
نسازید و در منطقه خوز منزل نکنید و با آنها ازدواج ننمائید، چون در آنها رگی هست که منجر به بیوفائی میگردد. 9- ابو بکر
حضرمی گوید: از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم مردي به یک فردي در دوران جاهلیت افترا میبندد فرمود باید حد بخورد
گفتم: حد بخورد فرمود آري اگر آن افتراء به حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله ارتباطی پیدا کند. 10 - ذریح گوید: حضرت
صادق علیه السّلام فرمود: یکی از شتران ما هنگامی که در کنار آبی از بنی سلیم توقف کرده بودیم، بیمار شد، یکی از غلامان
گفت: او را نحر کنیم، امام علیه السّلام اندکی صبر کرد پس از اینکه چهار میل از آن قبیله دور شدیم فرمود: اکنون شتر را نحر
کنید، من دوست دارم درندگان آن را بخورند تا آنکه این اعراب از گوشت آن استفاده کنند. 11 - سدیر از حضرت باقر علیه
السّلام روایت میکند که فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله روز فتح مکه بالاي منبر رفتند و فرمودند: اي مردم خداوند از شما
نخوت و تکبر جاهلیت را برد و افتخار بر آباء و اجداد را به فراموشی سپرد، شما همه از آدم هستید و آدم هم از خاك بود، بهترین
بندگان در نزد خداوند متقیان هستند. عربیت به این نیست که از یک پدر عرب متولد شده باشد، و عربیت در حقیقت زبان گویائی
است که از حقایق سخن بگوید، هر کس در کارهاي نیک و اعمال حسنه کوتاهی کند حسب او وي را به خوشنودي خداوند
نخواهد رسانید، و اینک هر خونی که در جاهلیت ریخته شده و یا کینهاي که از جاهلیت با هم دارید امروز زیر پاهاي من نابود شد
صفحه 60 از 295
و باید شما همه را فراموش کنید. 12 - صالح بن عقبه گوید: ابو الحسن موسی علیه السّلام فرمود: مردم بر سه گروه هستند، عرب،
مردمان آزاده شده، و راهزنان و اشرار، عرب ما هستیم، و موالی و آزادشدهها دوستان ما هستند، و ناصبیان و دشمنان ما هم اشرار
میباشند. 13 - ضریس بن عبد الملک گوید از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم فرمود: ص: 101 مقصود از
قریش ما هستیم و مقصود از عرب شیعیان ما هستند، و مقصود از عجم نیز دشمنان ما میباشند. 14 - معمر گوید: حضرت محمد بن
علی علیه السّلام فرمود: مقصود از عرب ما هستیم و شیعیان و پیروان ما هم از ما میباشند و سایر مردم مانند پشه و مگس هستند.
-15 یعقوب بن شعیب گوید: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: گروهی هستند که به طریقه ما اعتقاد دارند و به مسلمانان
میگویند نبطی راوي گوید: امام علیه السّلام فرمود: ما خاندان رسالت و نبطیها از اولاد ابراهیم علیه السّلام میباشیم، آنها از دو
ریشه که از آب و گل بود خلق شدند و به فرزندان او زیانی نمیرساند، گروهی از آنها به علم رسیدند که ما هستیم. 16 - محمد بن
مسلم گوید: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم فرمود: هر کس در اسلام متولد شود او عربی است، و هر کس از روي میل و رغبت
مسلمان شود بهتر است از کسی که از روي اکراه اسلام اختیار کند، و مولی هم کسی است که از سرزمینش اسیر میشود و مسلمان
میگردد. 17 - حباب بن موسی از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: هر کس در اسلام آزاد متولد شود او عربی
است و هر کس عهد و پیمانی دارد و بعد نقض عهد کند او از موالیان رسول خدا محسوب میگردد، و هر کس از روي میل
مسلمان شود مهاجر به حساب میآید. 18 - حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر کس در اسلام متولد شود عربی است، و هر کس
مسلمان شد مهاجر به حساب میآید و هر کس اسیر شد و آزاد گردید او را مولی میگویند، و مولی هر قومی از آنها بشمار
میآید. 19 - اسحاق بن جریر گوید: حضرت صادق علیه السّلام به من فرمودند: پسر عمویت نزد من آمد در حالی که مانند یک
عرب بیابانگرد دیوانه بود، یک لنگی به کمر بسته و کلاهی بر سر داشت و کفشها را به دستش گرفته بود. بعد متوجه من شد و
گفت: مردم در باره تو چیزهائی میگویند، گفتم مگر ص: 102 شما عرب نیستید، گفت چرا گفتم عرب علی را
دشمن نمیدارد، گفتم شاید شما حوض را تکذیب میکنی، به خداوند سوگند اگر علی را دشمن بداري و بعد در کنار حوض او
فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ » را بنگري از عطش خواهی مرد. 20 - شخصی از حضرت صادق علیه السّلام معنی آیه شریفه
را سؤال کرد امام علیه السّلام فرمود: مقصود از آنها موالی هستند « أَذِلَّۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ
10 بیعت و چگونگی آن
-1 ریان بن شبیب گوید: هنگامی که مأمون اراده کرد براي خود به عنوان امیر المؤمنین و براي حضرت رضا علیه السّلام به عنوان
ولایتعهدي و براي فضل بن سهل به عنوان وزارت بیعت بگیرد، دستور داد سه کرسی کنار هم قرار دادند. هنگامی که این سه نفر
روي کرسیها قرار گرفتند دستور داد مردم بیایند و بیعت کنند مردم میآمدند و کف دست راست خود را در کف دست آنها قرار
میدادند به طوري که انگشت ابهام و انگشت میانه روي دست آنها قرار میگرفت. بعد از همه جوانی از انصار آمد و دست راست
خود را از بالاي انگشت خنصر تا بالاي ابهام بالا برد و در دست امام رضا علیه السّلام گذاشت، در اینجا حضرت رضا تبسم کردند
و فرمودند: کسانی که با ما بیعت کردند همه نیت فسخ داشتند جز این جوان که درست و صحیح و از روي قصد و نیت بیعت کرد.
مأمون گفت: فسخ بیعت چیست؟ امام رضا فرمودند: عقد بیعت از بالاي انگشت خنصر تا بالاي انگشت ابهام است، و فسخ آن به
عکس میباشد، راوي گوید مردم در اینجا با شنیدن این سخن به گفتگو مشغول شدند و همهمه شد مأمون در این هنگام دستور داد
تا دوباره مردم به همان طریق که امام رضا گفتند بیعت کنند. ص: 103 در اینجا مردم از این وضع ناراحت شدند
و گفتند کسی که هنوز از گرفتن بیعت صحیح اطلاع ندارد چگونه میتواند بر مردم امامت کند، و کسی که دانش او بیشتر است
- سزاوارتر است که امام باشد و همین موضوع باعث ناراحتی مأمون شد و او را وادار کرد تا امام رضا علیه السّلام را مسموم کند. 2
صفحه 61 از 295
ابو هریره روایت میکند که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: خداوند به سه نفر نظر رحمت ندارد و اعمال آنها را قبول
نمیکند و آنان را گرفتار عذاب مینماید، مردي که با امامی بیعت کند و در این بیعت قصدش دنیا باشد، و اگر آنچه را میخواهد
به او بدهد با او همراهی میکند و اگر خواسته او را اجابت نکند او را رها مینماید. دوم مردي که از شخصی متاعی خریده باشد و
او سوگند یاد میکند که بهاي آن را پرداخته است صاحب متاع هم او را گواهی میدهد و او متاع را میگیرد و میرود، در
صورتی که مشتري دروغ میگفته و بهاي متاع را پرداخته است، سوم کسی که در بیابانی سوزان آب در اختیار دارد و آن را از
مسافران منع میکند. 3- علی بن جعفر از برادرش روایت میکند که فرمود: سه چیز سبب هلاکت میگردد کسی که نقض بیعت
کند، و سنتها را ترك نماید و از اجتماعات کنارهگیري کند. 4- امام رضا علیه السّلام فرمود: کسی از مشکلات و گرفتاریها
نجات پیدا نمیکند در حالی که بیعت شکن باشد. 5- در یک حدیث طولانی روایت شده هنگامی که مأمون میخواست براي
حضرت رضا علیه السّلام بیعت بگیرد دستور داد دو مسند بزرگ گذاشتند و امام رضا را روي آن نشانید، در حالی که امام رضا
لباس سبزي در بر کرده و عمامهاي بر سر نهاده و شمشیري با خود داشتند. مأمون امر کرد فرزندش عباس نخست با او بیعت کند،
امام رضا دستهاي خود را بلند کرد و مقابل خود قرار داد در حالی که پشت دستش بطرف مردم بود، مأمون گفت: دست خود را
براي بیعت باز کنید، امام رضا فرمود: حضرت رسول ص: 104 صلّی اللَّه علیه و اله این گونه از مردم بیعت
میگرفتند، مردم با او بیعت کردند در حالی که دستش بالاي دست آنها بود. 6- جابر جعفی از حضرت باقر علیه السّلام روایت
- میکند که آن جناب در یک حدیث طولانی فرمود: زنان در هنگام بیعت پارچهاي بدست میگرفتند و بیعت مینمودند. 7
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: علی علیه السّلام فرمودند: در جهنم شهري هست که او را حصینه میگویند، میخواهید بدانید در
آن شهر چه هست، گفت: یا امیر المؤمنین چه چیزي در آن قرار دارد، فرمود: دست بیعتشکنان در آنجا قرار دارد. 8- ابان از امام
جعفر صادق علیه السّلام نقل میکند که آن جناب فرمود: هنگامی که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله مکه را فتح کردند مردان با
آن جناب بیعت کردند، و بعد از آن زنان آمدند تا بیعت نمایند در این هنگام این آیه شریفه فرود آمد: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَكَ
الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ. هند گفت ما فرزندان را بزرگ کردیم و تو آنها را کشتی، ام حکیم دختر حارث بن هشام که زوجه عکرمۀ بن
ابی جهل بود گفت: یا رسول اللَّه مقصود از آن معروف که خداوند امر کرده است ما در آن مورد شما را معصیت نکنیم چیست.
رسول خدا فرمودند: بصورت خود لطمه نزنید و چهره خود را نخراشید، و موهاي خود را نکنید و گریبان خود را چاك نکنید، و
جامههاي سیاه نپوشید، و شیون نداشته باشید حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله به این امور از آنها بیعت گرفت. دختر حارث گفت:
یا رسول اللَّه ما چگونه با شما بیعت کنیم فرمود: من با زنان مصافحه نمیکنم، در این هنگام دستور دادند ظرفی پر از آب کردند و
حضرت دست خود را در آن فرو بردند و بعد بیرون آوردند و فرمودند شما هم دست خود را به عنوان بیعت در این آب فرو برید.
-9 مفضل گوید: از حضرت صادق سلام اللَّه علیه پرسیدم رسول خدا چگونه از زنان بیعت گرفت، فرمود: دستور داد ظرفی که در
آن وضوء میگرفتند ص: 105 حاضر کردند و مقداري آب در آن ریختند و بعد دست خود را در آن فرو بردند،
و بعد به زنانی که براي بیعت آمده بودند فرمود: دست خود را در آن فرو برید و این چنین از آنها بیعت گرفت. 10 - سعدان گوید:
امام صادق علیه السّلام فرمود: میدانی رسول خدا چگونه از زنان بیعت گرفت، گفتم خدا و رسول و فرزند رسول داناترند، امام
فرمود: رسول خدا زنها را جمع کرد و بعد دستور داد ظرف آوردند و مقداري آب پاك و تمیز در آن ریختند، بعد فرمود: اي زنان
بشنوید چه میگویم. من با شما بیعت میکنم براي اینکه براي خداوند شریک قائل نگردید دزدي نکنید و مرتکب زنا نشوید، و
فرزندان خود را نکشید و بهتان و افترا نبندید، در کارهاي مشروع با شوهران خود مخالفت نکنید و نافرمانی آنها را ننمائید. بعد از
این فرمودند: به این گفتهها اقرار کردید، همه گفتند آري، در این هنگام رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله دست خود را از میان آب
برداشتند و فرمودند اینک شما دستهاي خود را در آن فرو برید، آنها هم چنین کردند، دست پاك رسول خدا گرامیتر از این
صفحه 62 از 295
است که با دست نامحرم تماس پیدا کند.
11 مؤمن بر دو قسم است
-1 نصیر خثعمی گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن دو گونه است، یکی به عهد خدا وفا کرده و به شرط و پیمانها عمل
نموده است، و این است معنی گفته خداوند که فرمود رِجالٌ صَ دَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ این مؤمن از وحشتهاي دنیا و آخرت
آسوده است و از دیگران شفاعت میکند و نیاز به شفاعت دیگران ندارد. دوم مؤمنی است مانند ساقه گندم که گاهی کج میشود
و گاهی استقامت پیدا میکند این مؤمن از کسانی است که مصیبتهاي دنیا او را میگیرند و در آخرت هم گرفتاري برایش پیش
میآید، و این مؤمن را شفاعت میکنند ولی او از ص: 106 دیگري شفاعت نمیکند. 2- خضر بن عمرو از
حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: مؤمن بر دو گونه است مؤمنی که به شروط خداوند وفا کرده و وظائف خود
را انجام داده است، این مؤمن با پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان زندگی میکند و در رفاقت خوش میگذارند، این خود
شفاعت میکند و احتیاج به شفاعت دیگري ندارد. براي این مؤمن در دنیا و آخرت وحشتی نیست، و مؤمن دیگر اندکی براي او
لغزش پیدا شده و مانند شاخه درخت بادها آن را به هر طرف کشانیدهاند، این مؤمن گرفتار مصیبتهاي دنیا و آخرت خواهد شد،
ولی سرانجام از وي شفاعت خواهد شد. 3- ابو مریم انصاري از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: مردي در بصره
که در محضر علی علیه السّلام بود برخاست و گفت: یا امیر المؤمنین مرا از اوصاف برادران خبر ده علی علیه السّلام فرمود: برادران
دو نوع هستند برادران صالح و پاکدامن و مورد اعتماد و برادرانی که باید با آنها صرفا رفت و آمد عادي داشت و در زندگی از
آنها استفاده کرد. برادران مورد اطمینان آنهایی هستند که به منزله بال و دست شما میباشند، و داراي مال و خاندان هستند، هر گاه
به آنها اعتماد کردي از مال و جانت به آنها دریغ نداشته باش، و با دوستان آنها دوست باش و با دشمنان آنها دشمن. رازهاي او را
مخفی بدار و اگر عیبی دارد آشکار نکن، و همواره از خوبیهاي او سخن بگو و بدان اي کسی که این سؤال را میکنی، این گونه
برادران بسیار اندك هستند و وجود آنها مانند کبریت احمر نادر میباشد. امّا برادرانی که باید با آنها در ظاهر رفت و آمد کنید و
در مسائل زندگی از آنها سود ببرید این است که در امور دین و دنیا از آنها بهرهمند گردید، و ارتباط خود را با آنها قطع نکنید و
کاري به باطن آنها نداشته باشید، تا هنگامی که به شما محبت میکنند شما هم با آنها محبت نمائید و با خوش زبانی و چهره باز با
آنان ص: 107 برخورد کنید.
12 گرفتاريهاي مؤمن
-1 حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مرض پیسی مانند لعنت است، و لذا در میان ما و فرزندان ما و شیعیان ما این مرض نیست. در
روایت دیگري آمده که معاویه بن عمار گفت: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اگر مؤمن در دنیا از گرفتاري در امان نباشد، در
آخرت از کوري و شقاوت در امان خواهد بود. 2- حضرت صادق علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که رسول
خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر هم غریب خواهد شد، و خوشا بحال غرباء گفته شد یا رسول
اللَّه این غریبان چه افرادي هستند فرمود: آنها کسانی هستند هر گاه مردم فاسد گردند جامعه را به صلاح دعوت میکنند. مؤمن
هرگز در وحشت و تنهائی نیست، هر گاه مؤمنی در غربت بمیرد فرشتگان براي او گریه میکنند و براي او طلب مغفرت مینمایند،
و این براي مؤمنی است که غریب بمیرد و گریهکننده نداشته باشد، در قبر او نوري خواهد بود که از محل دفنش تا مسقط الرأس او
را روشن خواهد کرد. 3- هشام بن سالم از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: پیامبران بیش از همه در معرض
گرفتاري هستند، بعد کسانی که به آنها نزدیک میباشند و راه آنها را میروند، و بعد کسانی که در رتبه و مقام به آنها پیوستگی
صفحه 63 از 295
دارند و از اخیار بشمار میروند. 4- ناجیه گوید: به حضرت باقر علیه السّلام عرض کردم مغیره میگوید: مؤمن مبتلا به جذام و
برص نمیگردد و او از این گونه سخنان بر زبان جاري میکند، فرمود: مگر او از صاحب یس غفلت دارد که دست او منقبض و از
کار افتاده بود. ص: 108 من گویا هم اکنون او را مینگرم که با انگشتان ناقصش نزد قومش آمد و آنها را بیم
داد و بار دیگر بطرف آنها برگشت و بدست قومش کشته شد، بعد فرمود: مؤمن به هر بیماري گرفتار میگردد و هر بلائی به سرش
میآید و به هر وسیلهاي میمیرد، ولی خود را نمیکشد. 5- حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند مؤمن را به هر مصیبتی
گرفتار میکند، و با هر سببی او را از دنیا میبرد، ولی عقلش را از او سلب نمیکند، مگر مشاهده نمیکنید که شیطان بر ایوب و
اموال و دارائی و زن و فرزندان او مسلط شد، ولی بر عقلش نتوانست تسلط پیدا کند، عقل او برایش ماند تا بوسیله آن خداوند یکتا
را بشناسد. 6- عبد الرحمن بن حجاج گوید: نزد حضرت صادق علیه السّلام از گرفتاریهاي مؤمن سخن به میان آمد، امام علیه
السّلام فرمود: از حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله سؤال شد کدامیک از مردم در دنیا بیشتر گرفتار هستند. رسول خدا فرمود:
پیامبران و بعد کسانی که با آنها نسبت دارند، و مؤمن به اندازه ایمان و حسن عملش گرفتار میشود، هر کس ایمانش درست و
حسن عملش ثابت شد گرفتاریهاي او هم سختتر میگردد، و هر کس ایمانش سست و اعمالش ناچیز باشد گرفتاریهاي او هم کم
میباشد. 7- زید شحام گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: پاداش بزرگ با گرفتاریهاي بزرگ همراه میباشد، خداوند هیچ
ملتی را دوست نمیدارد مگر اینکه آنها را گرفتار میسازد. 8- ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود:
خداوند متعال در زمین بندگانی که از مخلصین هستند، و هر گاه از آسمان هدیهاي بفرستد از آنها منحرف میکند و به دیگران
میدهد. و اگر گرفتاري بفرستد متوجه آنان میکند. 9- حسین بن علوان گوید: حضرت صادق علیه السّلام در حالی که سدیر هم
در محضر او بودند فرمود: خداوند هر گاه بندهاي را دوست بدارد او را در گرفتاري فرو میبرد و ما و شما اي سدیر شب و روز در
10 - حماد از پدرش روایت میکند که ابو جعفر علیه السّلام فرمود: خداوند تبارك و گرفتاري هستیم. ص: 109
تعالی هر گاه بخواهد بندهاي را دوست بدارد او را در گرفتاریها و مشکلات فرو میبرد و ناراحتیها مانند باران بر او فرو میریزند،
هر گاه براي رفع پریشانی دعا میکند خداوند پاسخ او را میدهد و میفرماید: من توانایی دارم خواسته تو را اجابت کنم ولی اگر
صبر کنی و به آنچه در آخرت برایت فراهم کردهام بهتر است. 11 - زید زراد از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که
فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند، گرفتاریهاي بزرگ پاداشهاي بزرگ را در پی دارد، و هر گاه خداوند بندهاي را
دوست بدارد براي او گرفتاریهاي بزرگ فراهم میکند، هر کس صبر کند خداوند را از خود راضی مینماید و هر کس بیتابی
کند خداوند را به خشم میآورد. 12 - جابر بن یزید گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: مؤمن در دنیا به اندازه ایمانش مورد
ابتلاء قرار میگیرد. 13 - محمد بن بهلول عبدي گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن همانند کفه ترازو میباشد هر چه
ایمانش زیاد گردد گرفتاریهایش هم زیاد میشود. 14 - محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: مؤمن
- چهل روز بر او نمیگذرد مگر اینکه حادثهاي برایش پیش میآید که او را محزون میکند تا او متذکر شود و استغفار کند. 15
عبید بن زرارة گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: مؤمن در نزد خداوند بالاترین مقام را دارد، و این سخن را سه
بار تکرار کردند، و بعد او را گرفتار مصیبت میکند و اعضاء و جوارحش یکی پس از دیگري از هم قطع میگردد ولی او با همه
این گرفتاریها در این مصائب صبر میکند. 16 - فضیل بن عثمان گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در بهشت مقامی هست
که بنده به آن نمیرسد مگر اینکه گرفتار بیماري در بدن خود شود. 17 - عبد اللَّه بن ابی یعفور گوید: از درد و رنج خود به
، حضرت صادق علیه السّلام شکایت کردم فرمود: اي بنده خدا اگر مؤمن بداند پاداش صبر بر مصائب چیست، ایمان و کفر، ج 1
ص: 110 آرزو میکرد بدنش با مقراضی از هم جدا میشد. 18 - یونس بن رباط گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم
فرمود: اهل حق همیشه در سختی و مصیبت هستند، ولی این مدت بسیار کم است و آنها بعد از این در آسایش و راحتی طولانی
صفحه 64 از 295
خواهند بود. 19 - حمران روایت میکند که امام باقر علیه السّلام فرمود: خداوند مؤمن را با گرفتاري مورد عنایت قرار میدهد همان
گونه که مردي خانوادهاش را مورد محبت قرار میدهد، و خداوند مؤمن را از رسیدن به دنیا نگهداري میکند همان گونه که طبیب
مریض را از بیماري حفظ مینماید. 20 - محمد بن بهلول عبدي گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم فرمود: خداوند مؤمن را
از گرفتاریها و فتنههاي دنیا در آسایش قرار نداده است، ولی او را از کوري دنیا و بد فرجامی در آخرت حفظ کرده است. 21 - ابو
داود مسترق از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله براي خوردن غذا به جایی دعوت شده
بودند، هنگامی که وارد منزل شدند دیدند مرغی بالاي دیوار تخم گذاشته و این تخم روي یک میخ قرار گرفته است، بدون اینکه
سقوط کند و بشکند رسول خدا از این جریان در شگفت شدند. مرد میزبان گفت: از این تخم مرغ و عدم سقوط او در شگفت
شدید، من تاکنون هرگز گرفتار مصیبت و نقصان نشدهام، در این هنگام رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله از منزل آن مرد بیرون شدند
و از طعام او نخوردند، فرمود: هر کس گرفتار مصیبت نشود، خداوند به او نیازي ندارد. 22 - ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام
- روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند به کسی که در مال و بدنش آسیب نبیند نیازي ندارد. 23
سلیمان بن خالد از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: بنده در نزد خدا مقام و مرتبهاي دارد، او به آن مقام
نخواهد رسید مگر اینکه نقصان در مال و یا بدنش پدید آید. 24 - ابو اسامه گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند متعال
میفرمایند: ص: 111 اگر بنده مؤمن در دلش ناراحتی پیدا نمیشد سر کافر را با آهن محکم میبستم تا هرگز
دردسري برایش پیش نیاید. 25 - ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: مثل مؤمن
مانند ساقه گیاه میباشد و بادها آن را به این طرف و آن طرف میبرند، و مؤمن نیز گرفتار بیماريها و دردهاست، ولی منافق مانند
پارهاي از آهن است که چیزي آن را از بین نمیبرد تا آنگاه که مرگ بیاید و او را درهم شکند. 26 - مسعدة بن صدقه گوید:
حضرت صادق سلام اللَّه علیه فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: اي اصحاب من هر مالی که زکاة آن داده نشود ملعون
است و هر بدنی که در مدت چهل روز تزکیه نشود آن هم ملعون است، یاران رسول گفتند: تزکیه مال را دریافتیم بفرمائید تزکیه
بدن چیست. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: زکاة بدن آن است که براي آن ناراحتی پیدا شود امام فرمود: در این هنگام
چهره اصحاب متغیر شد و از شنیدن این سخن پریشان شدند، رسول خدا هنگامی که ناراحتی آنها را در چهرهها مشاهده کردند
فرمودند میدانید مقصود من از این سخن چه بود. پاسخ دادند یا رسول اللَّه ما مقصود و نیت شما را درك نکردیم، فرمود: مقصود
من از آفت بدن آنست که پاي کسی خدشهاي ببیند و پوست آن کنده شود، و یا پایش به سنگی بخورد و یا بر زمین بیفتد و یا
مختصري بیمار گردد و خاري در پایش فرو رود، و چیزهائی مانند اینها مانند درد چشم. 27 - ابن بکیر گوید: از حضرت صادق علیه
- السّلام سؤال کردم آیا مؤمن مبتلی به جذام و برص و مانند اینها میشود، فرمود: گرفتاري و مصیبت براي مؤمن پیش میآید. 28
حلبی گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن در نزد خداوند بسیار گرامی و عزیز است و اگر از خداوند بخواهد بهشت را
به او عطا کند خواهد داد، بدون اینکه از وي چیزي کاسته شود، و اگر کافر همه دنیا را طلب کند خداوند به خاطر پستی و حقارت
دنیا همه جهان را به او میدهد بدون اینکه از ملکش چیزي ص: 112 ناقص گردد. خداوند متعال مؤمن را با
گرفتاريها و مصیبتها مورد تفقد و نوازش و مرحمت قرار میدهد همان گونه که مسافران براي خانوادههاي خود تحف و هدایا
میآورند، خداوند دنیا را از بنده مؤمن خود نگه میدارد همان گونه که طبیب بیماري را از شخص دفع میکند. 29 - حضرت رضا
علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: از حالا تا روز قیامت هیچ مؤمنی
نخواهد بود مگر اینکه همسایهاي او را اذیت میکند. 30 - سماعه گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در کتاب علی علیه
السّلام آمده که پیامبران بیش از همه گرفتار مصیبت میگردند و بعد اوصیاء و پس از آن کسانی که به آنها نزدیکترند و مؤمن
هم به اندازه کارهاي نیکش گرفتار میشود، هر کس دینش درست و اعمالش نیک باشد گرفتاریش بیشتر خواهد شد. خداوند
صفحه 65 از 295
متعال دنیا را براي هیچ مؤمنی پاداش عمل قرار نداده است، او براي هیچ کافري هم دنیا را محل عقوبت ننموده است، و هر کس در
دینش سست و در کارهاي نیک ضعیف باشد گرفتاریهایش کم میگردد، ابتلاء و مشقت زودتر به مؤمن میرسد تا باران به
زمینهاي پست و کودالها. 31 - یونس بن عمار گوید: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم این بیماري که در چهرهام ظاهر
شده مردم خیال میکنند که خداوند به هر بندهاي که نیاز ندارد او را به این درد مبتلا میکند، امام علیه السّلام فرمود: مؤمن آل
فرعون هم دستش معیوب بود ولی با همه آنها تبلیغ دین میکرد. بعد فرمود: هر گاه ثلث آخر شب شد برخیز و وضوء بگیر و خود
را براي نماز آماده کن، و هنگامی که به سجده آخر در رکعت اولی رسیدي در سجده بگو: یا علی یا عظیم، یا رحمان یا رحیم، یا
سامع الدعوات یا معطی الخیرات صل علی محمد و آل محمد و اعطنی من خیر الدنیا و الآخرة ما أنت اهله و اصرف عنی من شر
الدنیا و الآخرة ما أنت أهله و اذهب عنی هذا الوجع فإنه قد غاظنی و أحزننی. ص: 113 در خواسته خود از
خداوند کوشش کن، یونس گوید: من این دعا را خواندم و هنوز به کوفه نرسیده بودم که بیماري من بر طرف شد. 32 - زرارة بن
اوفی گوید: خدمت حضرت سجاد علیه السّلام رسیدم فرمود: اي زرارة مردمان زمان ما بر شش نوع هستند: شیر، گرگ، روباه،
سگ، خوك و گوسفند، امّا شیران امراء و رهبران و سلاطین دنیا هستند که هر کدام میخواهند بر دیگري غلبه کنند و خود هرگز
مغلوب نگردند. امّا گرگها تجّار و بازرگانان هستند که هنگام خریداري جنسی تا میتوانند از آن عیب میگیرند و هنگامی که
میخواهند همان جنس را بفروشند از آن تعریف میکنند. امّا روباه این جماعتی هستند که لباس دین و مذهب را در بر کرده و دین
را وسیله زندگی و معاش قرار دادهاند، و در زبان میگویند آنچه را که در دل به آن اعتقاد ندارند. امّا سگ آن افرادي هستند که با
زبان خود مردم را گاز میگیرند، و مردم از شر زبان آنها از آنان دوري میکنند و فرار مینمایند. امّا خوك این پلیدان مخنث
میباشند که به هر کار زشتی آنها را دعوت کنند، اجابت مینمایند و از هر فسادي روي گردان نیستند. امّا گوسفند کسانی هستند
که موهاي آنها را میکنند و گوشت آنها را میخورند و استخوانهاي آنها را میشکنند اینک گوسفند در بین شیر، روباه، گرگ،
سگ و خوك چه کاري میتواند بکند. 33 - ابو خالد برقی گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و
اله فرمودند: خداوند متعال میفرماید: اگر از بنده مؤمن خود شرم نداشتم جامه پارهاي به او نمیدادم که خود را به آن بپوشاند، و
هر گاه ایمان او کامل شد او را به ضعف مبتلا میکنم و روزي وي را کم مینمایم. اگر دل او تنگ شد و از ضعف و دست تنگی
، اظهار ناراحتی کرد بار دیگر هر چه را که از وي گرفته بودم به او بر میگردانم، و اگر صبر کرد به وجود او به ایمان و کفر، ج 1
ص: 114 ملائکه افتخار میکنم، آگاه باشید که من علی را براي مردم علم هدایت قرار دادم هر کس از وي پیروي کند راه حق را
پیدا میکند و هر کس او را ترك گوید گمراه میشود، مؤمنان او را دوست میدارند و منافقان او را دشمن هستند. 34 - ابن نباته
گوید: نزد علی علیه السّلام نشسته بودم که مردي خدمت آن جناب رسید و گفت: یا امیر المؤمنین سوگند به خداوند من در نهان
تو را دوست میدارم همان گونه که در آشکارا به تو علاقه دارم، راوي گوید: علی علیه السّلام در این هنگام با چوبی که در دست
داشت مدتی متوجه زمین شد. بعد از آن سر خود را بلند کرد و گفت: راست میگوئی طینت ما از یک طینت مرحومه آفریده شده
است، و خداوند در روزي که از آنها پیمان میگرفت از ما هم پیمان گرفته است کسی از آن طینت نمیتواند خود را کنار بکشد و
کسی توانائی ندارد خود را در آن وارد نماید، و تا روز قیامت این جریان ادامه خواهد داشت. اینک که در نهان و آشکار مرا
دوست داري باید جامه فقر و تهیدستی را براي خود تهیه کنی، و من از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله شنیدم فرمود: فقر و ناداري
براي دوستانت از سرازیر شدن سیل از بالاي کوهها به رودخانهها و درهها بیشتر سرعت دارد. 35 - ابو حمزه از حضرت صادق علیه
السّلام روایت میکند که فرمود: اگر مؤمنی در بالاي کوهی زندگی کند خداوند کسی را میفرستد تا او را آزار رساند و در نتیجه
وي را پاداش دهد. 36 - حضرت سید الشهداء علیه السّلام میفرماید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: من و پیامبران و
مؤمنان قبل از من همواره به آزار و اذیت مردم مبتلا بودیم، و اگر مؤمنی بالاي کوهی زندگی کند خداوند کسی را میفرستد تا
صفحه 66 از 295
وي را آزار دهد و در برابر به آن مؤمن پاداش عطا میکند. علی علیه السّلام فرمود: من همواره مظلوم بودم و از هنگامی که مادرم
مرا به جهان آورده مورد ظلم قرار گرفتهام، گاهی برادرم عقیل چشمش درد میکرد، هنگامی میخواستند دارو در دیدگان او
بچکانند عقیل میگفت تا در چشم علی دارو ص: 115 نریزید نمیگذارم در دیدگان من چیزي بریزید، آنها هم
به دیدگان سالم من دارو میریختند. 37 - معاویۀ بن عمار گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: صاعقه به مؤمن اصابت
نمیکند مردي گفت: ما در مسجد الحرام بودیم و شخصی را صاعقه گرفت در حالی که او نماز اداء میکرد، امام فرمود: آن
شخص کبوتران حرم را هلاك میکرد، در یک روایت دیگر فرمود: صاعقه به مؤمن و کافر اصابت میکند ولی به ذاکر صدمه
نمیزند. 38 - محمد بن قیس گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: دو فرشته از آسمان پائین میآمدند و در هوا با
هم برخورد کردند، یکی از آنها گفت: براي چه بطرف زمین میروي، گفت: خداوند به من امر کرده است تا به کنار دریاي ایله
بروم و یک ماهی را براي یکی از جباران بطرف ساحل سوق دهم. یکی از جباران میخواهد یک ماهی بخورد و صیادي را فرستاده
تا براي او ماهی صید کند من مأمور هستم که ماهی مورد نظر او را به دام صیاد هدایت کنم تا آن را صید کند و براي آن جبار ببرد،
و آن جبار سرکش به این آرزوي خود هم برسد و از آن ماهی بخورد. آن فرشته دیگر از رفیقش پرسید شما براي چه بطرف زمین
میروید گفت: داستان من از این شگفت انگیزتر است، یکی از مؤمنان که همیشه روزه میگیرد و نماز میگذارد و با صداي
خوشی که معروف همه هست دعا میخواند مرا فرستاده تا دیگ غذاي او را که اکنون در حال پختن است و میخواهد با آن افطار
کند بر زمین بریزم، تا مؤمن بهتر از آزمایش درآید. 39 - سفیان بن سمط گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه خداوند
به بنده نظر خیري داشته باشد این است که هر گاه آن بنده مرتکب گناهی شد خداوند او را گرفتار مصیبتی میکند و توبه را به یاد
او میآورد، و هر گاه بخواهد بندهاي را گرفتار کند او مرتکب گناه میگردد و خداوند به او نعمت میدهد و او توبه و استغفار را
فراموش میکند و در آن نعمت غرق میشود. ص: 116 این است معنی آیه شریفه: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا
یَعْلَمُونَ*، یعنی به آنها نعمت میدهیم و آنها به نعمت مشغول میگردند و خداوند را فراموش میکنند و به گناه و فساد آلوده
میشوند و توبه و انابه و بازگشت به خدا را از یاد میبرند. 40 - سعید بن مسیب گوید: از حضرت سجاد علیه السّلام سؤال کردم
تفسیر آیه شریفه: لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِدَةً چیست فرمود: مقصود در اینجا امت محمد صلّی اللَّه علیه و اله میباشند که اگر
آنها همگان بدین واحد و کفر گرایش پیدا نمیکردند ما براي آنها که خدا را ناسپاسی میکنند خانههائی قرار میدادیم که سقف
آنها از طلا بود. اگر خداوند این وضع را براي امت محمد صلّی اللَّه علیه و اله پیش میآورد و مؤمنان از این جهت ناراحت و
محزون میشدند، و غم و اندوه آنان را فرا میگرفت به طوري که خود را از مردم دور میکردند و با آنها ازدواج و زناشوئی
نداشتند و از اموال آنان ارثی برنمیداشتند. 41 - امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هر یک از شیعیان که مرتکب گناهی شود و یکی
از منهیات را انجام دهد قبل از اینکه مرگش فرا رسد گرفتار مصائب و مشکلاتی میشود که در اثر آن گناهانش پاك میگردد.
این مصائب ممکن است در امور مالی باشد و یا یکی از فرزندانش را از دست بدهد و یا خود بیمار گردد، این گونه افراد هنگامی
که به جوار رحمت حق میروند گناهی ندارند، و اگر در زندگی گناهی از آنها بماند آن هم در هنگام مرگ با جان دادن سخت
از بین میرود. 42 - حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام به عبد اللَّه بن یحیی فرمودند سپاس و ستایش
مخصوص خداوندي است که شیعیان ما را در دنیا با گرفتاري و محنت از گناهان پاك ساخت تا عبادت و اطاعت آنها سلامت
بماند، و مستحق ثواب و پاداش خود باشند، عبد اللَّه گفت: ما در دنیا فقط مجازات گناهان خود را خواهیم دید. علی علیه السّلام
فرمود: آري مگر نشنیدي که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: دنیا براي مؤمن زندان و براي کافر بهشت است، خداوند متعال
شیعیان ما را در دنیا از ص: 117 گناهان پاك میکند و آنها را به گرفتاریها و محنتها دچار میسازد و مورد
رحمت و آمرزش قرار میدهد، و آنان را بدون گناه از جهان میبرد. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ
صفحه 67 از 295
مُصِ یبَۀٍ فَبِما کَسَ بَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ، آنها وارد قیامت میشوند در حالی که عبادت و طاعت زیادي دارند، ولی دشمنان آل
محمد علیهم السّلام پاداش عبادت خود را در دنیا میگیرند، اگر چه عبادت آنها داراي وزن و اخلاص نیست. دشمنان آل محمد
علیهم السّلام هنگامی که وارد قیامت میشوند گناهان و بغض آنها به آل محمد به آنها حمله میکنند و آنها را به آتش میاندازند،
از محمد صلّی اللَّه علیه و اله شنیدم میفرمود: در گذشته شما دو مرد بودند یکی از آنها مؤمن و دیگري کافر که با دوستان خدا
عداوت آشکار داشت و با دشمنان پروردگار دوستی میکرد و هر یک از آنها در گوشهاي حکومت میکردند. مرد کافر میل به
خوردن یک ماهی در غیر فصل صید آن نمود، زیرا ماهی مورد علاقه او در آن فصل در قعر دریا زندگی میکرد و امکان صید آن
نبود، این مرد کافر که بیمار بود پزشکان گفتند از این دنیا میروي و در صورتی که ماهی مورد نظر پیدا شود شفا پیدا میکنی، و
ماهی هم بدست نمیآید. در این هنگام خداوند فرشتهاي را مبعوث فرمود تا به دریا برود و آن ماهی را براي صید بطرف ساحل
هدایت کند، او هم رفت و آن ماهی را بسوي ساحل هدایت کرد و صیادان ماهی را صید کردند و براي آن حاکم کافر آوردند و او
از آن ماهی خورد بهبودي یافت و باز چند سال بر کشورش حکومت کرد. بعد از مدتی سلطان مؤمن بیمار شد، بیماري او در
هنگامی که نوع آن ماهی همیشه در کنار رودخانهها زندگی میکردند و به آسانی قابل صید بودند، بیماري این حاکم مؤمن هم
مانند بیماري آن حاکم کافر بود و با خوردن آن ماهی بیماري او بهبودي مییافت و پزشکان هم براي او خوردن آن ماهی را تجویز
کرده بودند. پزشکان گفتند: خوش وقت باش که اکنون فصل صید این نوع ماهی میباشد، ماهی را اکنون میآورند و از آن
میخوري و شفا پیدا میکنی، در این ص: 118 هنگام که آنها براي گرفتن ماهی بطرف رودخانه و ساحل رفتند،
خداوند همان فرشته را مأمور کرد تا آن ماهی را از ساحل دور کند و بطرف آبهاي عمیق هدایت نماید. آنها آمدند و ماهی مورد
نظر را نیافتند و آن حاکم مؤمن درگذشت، در اینجا فرشتگان آسمان در شگفت آمدند و اهل آن شهر هم ناراحت شدند به طوري
که نزدیک بود دست از ایمان و عقیده خود بردارند، زیرا خداوند براي آن کافر وسائل بهبودي فراهم کرد ولی براي مؤمن
مشکلات پیش آمد و در نتیجه حاکم مؤمن درگذشت. در این هنگام خداوند به فرشتگان آسمانها و پیامبر آن زمان وحی فرستاد
من خداوند کریم و با احسانی هستم و توانائی دارم هر کاري انجام دهم، اگر به کسی چیزي دادم از من کاسته و کم نمیگردد و
اگر به کسی چیزي ندادم براي این نیست که در من نقصانی پدید میآید، و به هیچ آفریده ذرهاي ستم نمیکنیم. من اگر براي کافر
وسائل گرفتن ماهی را فراهم کردم و در غیر فصل براي او ماهی فرستادم براي این است که او کارهاي نیکی کرده بود خواستم
پاداش نیکیهاي او را در دنیا بدهم، تا روز قیامت حسنهاي در نامه اعمال او نباشد و بطرف دوزخ هدایت گردد، امّا مؤمن را از
خوردن ماهی منع کردم براي اینکه او یک گناه کرده بود و خواستم گناهش در دنیا پاك شود و بدون گناه روز قیامت وارد بهشت
شود. 43 - رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: از عجائب که اگر مؤمنی از شیعیان محمد و علی علیه السّلام در دنیا بر دشمنان
خود پیروز شوند و اگر چنان باشند به خیر دنیا و آخرت رسیدهاند و اگر در دنیا گرفتار محنت شدند در آخرت پاداش آن را
خواهند گرفت، خیلی بیشتر از آن پاداش که در دنیا به آن میتوانستند برسند. و همین گونه مایه شگفتی است که دشمنان ما اهل
بیت در دنیا شکست بخورند و منکوب گردند و اگر روزي دشمنان ما مقهور و مخذول شدند به عذاب دنیا و آخرت رسیدهاند، و
اگر در دنیا به آنها مهلت داده شد و عذاب آنان به تاخیر ص: 119 افتاد در آخرت عذاب زیادي خواهند دید و
به انواع و اقسام عذاب گرفتار خواهند شد. او آرزو میکرد کاش در دنیا تسلیم حق میشد و نعمتهائی که در دنیا نصیب او شده
بود در برابر مصیبتها و گرفتاریهائی که در آخرت برایش پیش آمد به مراتب اندك و ناچیز بشمار میرفت. اگر مخالفان ما در
دنیا در بهترین وضع زندگی کنند و از انواع لذائذ مادي بهرهمند شوند و عمرهایی طولانی داشته باشند، ولی روز قیامت هنگامی که
در آتش فرو میروند از آنها سؤال میشود آیا شما در گذشته زندگی مرفه و خوشی داشتهاید، آنها پاسخ میدهند: خیر ما خوشی
و لذتی ندیدهایم. اگر یکی از طرفداران و شیعیان ما که در دنیا سختی و رنج مشاهده کردند و زندگی دردناکی بر آنها گذشت
صفحه 68 از 295
روز قیامت هنگامی که در نعمتهاي بهشتی غوطه میخورند از آنها سؤال میشود آیا شما در دنیا ناراحتی پیدا کردید میگویند:
ما هیچ رنجی در دنیا مشاهده نکردیم، پس با این گونه نعمتها و سختیها شما چه گمانی دارید اینک نعمتهاي خدا را طلب کنید
و از عذاب او بترسید. 44 - حکم بن عتیبه گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: بنده هر گاه گناهانش زیاد گردد و نتواند کفاره
آنها را بدهد خداوند متعال او را به حزن و اندوه گرفتار میکند تا گناهان او را پاك سازد. 45 - احمد بن سلیمان قمی گوید: از
حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: اگر پیامبري گرسنه شود و از گرسنگی بمیرد، و یا مبتلا به تشنگی گردد و از شدت
عطش درگذرد، و یا از نداشتن لباس عریان جهان را وداع کند، و یا گرفتار بیماري و امراض شود و از جهان برود. پیامبري براي
هدایت قومش به میان آنها میرود و آنها را به اطاعت خداوند فرا میخواند و به خداشناسی و توحید دعوت میکند، ولی آن پیامبر
به اندازه قوت یک شب هم چیزي همراه ندارد، آنها نمیگذارند او سخنش را به پایان برساند، و او ص: 120 را
میکشند، خداوند بندگان خود را به اندازه ایمان آنها گرفتار میکند. 46 - ابن فرقد از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند
که فرمود: خداوند متعال در ضمن مناجات خود با موسی بن عمران علیه السّلام فرمود: اي موسی من مخلوقی گرامیتر از بنده مؤمن
خلق نکردهام، من اگر او را مبتلا کردم خیري براي او در نظر گرفتهام. من داناترم که بنده مرا چه چیزي اصلاح میکند او باید در
برابر گرفتاریها شکیبائی داشته باشد و از نعمتهائی که به او دادهام سپاسگزاري کند و به قضاء من راضی باشد، و اگر کارهائی که
موجب رضایت من انجام دهد و از دستورات من اطاعت کند او را با صدیقان محشور مینمایم. 47 - حضرت صادق علیه السّلام
فرمود: هر گاه بندهاي گناهانش زیاد شد و نتوانست گناهان را جبران کند خداوند او را مبتلا به حزن و غم در دنیا میکند، و اگر
این هم نشد او را در قبرش عذاب مینماید، تا روز قیامت بدون گناه در محضر پروردگار حاضر گردد. 48 - علی علیه السّلام فرمود:
بیتابی در برابر گرفتاريها از همه چیز ناگوارتر میباشد، فرمود: گرفتاري براي ستمگران موجب ادب آنها میشود، و براي مؤمن
آزمایش حساب میگردد، و براي پیامبران موجب درجات است و براي اولیاء کرامت به حساب میآید. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه
و اله فرمودند: هر کس گرفتار شد صبر کند، و هر کس به خیري رسید سپاسگزاري کند، و هر کس مظلوم واقع شد درگذرد و هر
کس ستم کرد استغفار نماید، پرسیدند نتیجه آن چه خواهد شد فرمودند: آن جماعت در آسایش بسر خواهند برد و به راه حق
هدایت خواهند گردید. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: خداوند متعال با دوستان خود با مصائب و گرفتاریها پیمان میبندد،
همان گونه که بیمار از خانوادهاش انتظار دارد که از درمان او غفلت نکنند و خداوند دنیا را از بنده خود نگه میدارد همان گونه
که مریض را از خوردن غذا نگه میدارند. ص: 121 ابو هریره روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله
فرمود: مصیبت و گرفتاري همواره گریبان مرد و زن مؤمن را میگیرد و آنها در مال و یا بدن خود نقصان مشاهده میکنند و یا
فرزندان خود را از دست میدهند و اینها براي این است که هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهی نداشته باشند. رسول
اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: آنها که در دنیا به سلامتی و تندرستی زندگی کردند در روز قیامت آرزو میکنند که کاش در دنیا
با مقراضها از هم جدا میشدند و این در هنگامیست که آنها مشاهده میکنند مبتلایان در دنیا چه پاداشهایی در برابر مصائب خود
میگیرند. خداوند متعال به داود گفت: اي داود به بندگان من بگوئید اي بندگان هر کس به قضاء من راضی نگردد و از نعمتهاي
من سپاسگزاري نکند، و در گرفتاریها صبر نداشته باشد، باید خدائی جز من طلب کند. امام باقر علیه السّلام فرمود: اي فرزند من هر
کس گرفتار یک ناراحتی شد و آن را از مردم مخفی نگه داشت و شکایت خود را نزد خداوند برد، خداوند گرفتاریهاي او را
برطرف میکند و بعد فرمود: خداوند بندگان خود را به اندازه محبت آنها گرفتار میکند. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود:
خداوند متعال میفرماید: هر بندهاي را که بخواهم وارد بهشت کنم او را مبتلا میکنم و این ابتلاء موجب کفاره گناهان او
میگردد، و اگر گرفتاري بدنی براي او پیش نیامد روزي او را تنگ میگردانم تا گناهانش سبک شود و اگر آن هم نشد در هنگام
مرگ براي او سختی میآورم تا بدون گناه وارد قیامت شود و داخل بهشت گردد. از آن طرف هر بندهاي را که بخواهم وارد
صفحه 69 از 295
دوزخ کنم بدن او را سالم میگردانم، و اگر به این راضی نشد او را در امن و امان از حاکم و سلطان قرار میدهم، و اگر آن هم
نشد مرگ را بر او آسان خواهم گرفت تا روز قیامت حسنهاي نداشته باشد و وارد دوزخ گردد. امام صادق علیه السّلام فرمود:
خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار ص: 122 میکند و او را به بیماري در بدن مبتلا میسازد و یا در
مصیبت اهل و فرزند قرار میدهد و یا یکی از مصیبتهاي دنیا را به او متوجه میکند تا او را پاداش دهد. امام علیه السّلام فرمود:
هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در مدت چهل روز مصیبتی به او میرسد، یا در مالش یا در فرزندانش و یا در باره خودش و یا
اندوهی که خودش هم نمیداند از کجا آمد و اینها براي این است که پاداش به او داده شود. فرمود: در بهشت مقامی هست که
هیچ کس به آن جایگاه نمیرسد مگر اینکه در بدن خود ناراحتی و گرفتاري داشته باشد. امام باقر علیه السّلام فرمود: موسی علیه
السّلام بیرون شد و با مردي از بنی اسرائیل برخورد کرد و او را با خود بیرون آبادي برد و گفت: شما در اینجا قرار گیرید تا برگردم
و بعد دور او را خطی کشید و سرش را بطرف آسمان بلند کرد و گفت: اي خدا من این رفیق خود را به تو سپردم و تو بهترین
نگهبان و محافظ هستی. بعد از آنجا رفت و با خداوند مناجات کرد و بار دیگر برگشت و مشاهده کرد که شیري بر او حمله کرده و
شکمش را پاره نموده و گوشتهایش را پاره کرده و خونش را آشامیده است، موسی در این هنگام سرش را بطرف آسمان بلند
کرد و گفت: بار خدایا من این رفیق خود را به تو سپردم و اینک شیر آمده و او را پاره پاره کرده است. گفته شد: اي موسی رفیقت
در بهشت مقام و منزلتی داشت که جز با این وضعی که اکنون مشاهده میکنی و این چنین پاره پاره او را مینگري به آن مقام
نمیرسید، اینک بنگر که او در کجا زندگی میکند، در این هنگام پردههاي طبیعت به کناري رفتند و موسی او را درجاتی بزرگ
و مقامی گرامی مشاهده کرد و گفت: بار خدایا من راضی شدم. امام کاظم علیه السّلام فرمود: شما مؤمن حقیقی نخواهید بود مگر
اینکه گرفتاري و مصیبت را نعمت بدانید و آسایش و نعمت را مصیبت بشمارید، و شکیبائی در هنگام بلا بزرگتر است از غفلت در
، هنگام رفاه و تنعم. حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: مؤمن باید بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء ایمان و کفر، ج 1
ص: 123 زیرا گرفتاري دنیا نعمت آخرت میآورد و نعمت دنیا مصائب و گرفتاريها را در آخرت میآورد. ابو الجارود گوید: امام
باقر از پدرانش از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله روایت میکند که فرمود: مؤمن هر گاه مرتکب گناه شود به فقر و تهیدستی
گرفتار میگردد و اگر این فقر و ناداري گناهان او را پاك نکرد مبتلا به بیماري میشود تا گناهانش پاك گردد و اگر پاك
نگردید گرفتار ظلم سلطان و حاکم میشود. اگر این هم گناهان او را از بین نبرد هنگام مرگ و بیرون شدن جانش از بدن گرفتاري
و مشقت براي او پیش میآید، و این مصائب براي این است که وي با پاك شدن از گناهان در محضر خداوند قرار گیرد و گناهی
نداشته باشد و بعد وارد بهشت گردد. امّا کافر و منافق در هنگام مرگ جانشان به آسانی بیرون میگردد تا هنگامی که در محضر
عدل پروردگار حاضر میشوند حسناتی در نامه اعمال آنها نباشد تا ادعائی بنمایند، و بعد دستور میرسد که آنها را بطرف دوزخ
هدایت کنید. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: هر چه ایمان بندهاي بیشتر گردد مصیبت و گرفتاریهاي او هم زیاد میگردد و
زندگی بر او تنگ میشود. 49 - منهال بن عمرو گوید: خدمت حضرت باقر علیه السّلام نشسته بودم که مردي نزدیک آن جناب
آمد و سلام کرد و امام هم جواب او را دادند، آن مرد پرسید حال شما چگونه است، فرمود: هنوز بر شما معلوم نشده که حال ما
چگونه میباشد، مثل ما در میان این امت مانند بنی اسرائیل است که فرزندان آنها را سر میبرند و زنان را به اسارت میبردند.
اکنون متوجه باشید که این جماعت فرزندان ما را سر میبرند و زنان ما را اسیر میکنند، عربها خیال میکنند که بر عجم فضیلت
دارند، آنها گفتند: چرا شما بر ما فضیلت دارید گفتند محمد عرب میباشد و او از ما هست آنها گفتند شما راست میگوئید قرشیان
، میگویند چون محمد از ما هست پس ما هم بر سایر عربها برتري داریم گفتند شما به هم راست میگوئید. ایمان و کفر، ج 1
ص: 124 اگر این مردم راست میگویند پس ما از همه مردم برتر هستیم چون ما از فرزندان او میباشیم و اختصاص به آن داریم و
کسی در اینجا با ما شریک نیست، آن مرد گفت به خداوند سوگند من شما را دوست دارم فرمود پس حالا که چنین است خود را
صفحه 70 از 295
براي فقر آماده کن زیرا فقر به ما و شیعیان ما از جریان سیل هم شتابتر میباشد، بلا از ما شروع و به شما هم میرسد همان گونه
که نعمت از ما آغاز شده و به شما هم میرسد. 50 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است
اگر مؤمن در سوراخ موشی هم قرار گیرد خداوند کسی را میفرستد تا او را آزار دهد، و بعد فرمود: مؤمن گناهانش آمرزیده
میگردد. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: مؤمنی در دنیا نیست مگر اینکه همسایهاي او را آزار میدهد، و نیز فرمود: در
گذشته و آینده جهان چنین بوده که پیامبران و مؤمنان همواره گرفتار خویشاوندان و همسایگانی بودهاند که آنها را اذیت
میکردهاند. 51 - فضیل گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: شیطانها پیشتر پیرامون مؤمنان هستند تا زنبورها پیرامون
گوشت، بعد فرمود: مگر اینکه خداوند اراده کند و آنها را از مؤمن دفع نماید. 52 - علی بن عثمان گوید: موسی بن جعفر علیهما
السّلام فرمودند: پیامبران و فرزندان پیامبران و هم چنین پیروان آنها به سه چیز مبتلا هستند: بیماري در بدنها و ترس از حاکم و
سلطان و فقر. 53 - ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که علی علیه السّلام فرمود: بلاء و گرفتاري به شیعیان ما
زودتر از رسیدن سیل به رودخانه میباشد. 54 - کثیر از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: گرسنگی و ترس به
سرعت به شیعیان ما میرسد. 55 - ابو بصیر گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اگر مؤمنی بر تخته چوبی در دریا قرار گیرد
خداوند منافقی بطرف او میفرستد تا وي را آزار دهد. 56 - ابو عبیده حذاء گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: اي زیاد خداوند بنده
مؤمن ص: 125 خود را به گرفتاري پیوند داده است همان گونه که غائبی براي اهلش هدیه میآورد، و دنیا را از
او دور میکند همان گونه که طبیب مرض را از بیمار دور میسازد. 57 - زید شحام گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: چه نیکو
است چشیدن خشم و غضب براي کسی که بر آن صبر کند، پاداش بزرگ در برابر گرفتاري بزرگ میباشد، خداوند هیچ ملتی را
دوست نمیدارد مگر اینکه آنان را گرفتار میکند. 58 - طلحه بن زید گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: خداوند
مؤمنان را در دنیا هدف تیرهاي دشمنان قرار داده است. 59 - ابو حمزه ثمالی گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اي ابو حمزه
هیچ مؤمنی نبوده و نخواهد بود مگر اینکه به چهار بلا گرفتار خواهد شد، همسایهاي که او را اذیت کند، منافقی که او را تعقیب
نماید، منافقی که جنگیدن با او را جهاد بداند، یا مؤمنی که او را حسادت نماید. این چهارمی از همه سختتر است، زیرا هنگامی
که مؤمن از مؤمن حسادت کند و یا بدگوئی نماید مردم گفتههاي او را تصدیق میکنند و میگویند این مرد از برادران و دوستان
او میباشد و گفتههایش درست میباشد و زندگی مؤمن در این هنگام مشکل خواهد شد. 60 - ابن ابی یعفور گوید: امام صادق
- علیه السّلام فرمود: اگر مؤمن بداند پاداش در برابر مصائب چه اندازه است آرزو میکند که با مقراض بدنش بریده میشد. 61
عبد اللَّه بن مبارك گوید: از جعفر بن محمد علیهما السّلام شنیدم میفرمود: هر گاه مصیبت براي آدمی مکرر شود احتمال عافیت و
رهائی از بلا هست. امام صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه براي شما مشکلی پیش آمد صبر کنید، که براي مؤمن گرفتاري پیش
میآید، و برادران مؤمن شما همواره کم هستند، و کمترین افراد محشر اهل ایمان میباشند. 62 - معاویۀ بن عمار گوید: از امام
صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: هر مؤمنی باید بداند که در هر چهل روز گرفتار یک ناراحتی میشود، و یا از مال و فرزندان و
ص: 126 چیزي دیگر برایش گرفتاري پیش میآید، و یا اندوهی که نمیداند از کجا پیدا شد، این مصیبتها
براي این است که خداوند میخواهد در برابر این گرفتاریها به او پاداش بدهد. 63 - ابو الحسن احمسی گوید: حضرت صادق علیه
السّلام فرمودند رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: خداوند متعال بنده خود را به انواع گرفتاریها پیوسته میکند همان گونه که
بزرگ خانواده خاندان خود را به بهترین غذاها و میوهها پذیرائی میکند. 64 - زرارة گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود:
مؤمن از یک چیز و گاهی از سه چیز رهائی پیدا نمیکند، یا کسی در خانه در را روي او میبندد و او را آزار میدهد، یا همسایه او
را اذیت میکند، یا کسی در راه و در بر آوردن حاجات او وي را رنج میدهد. 65 - هشام بن سالم گوید: امام صادق علیه السّلام
فرمود: انبیاء بیش از همه گرفتار مصیبتها میباشند و بعد کسانی که به آنها نزدیک هستند و راه آنها را میروند. 66 - سدیر گوید:
صفحه 71 از 295
از امام باقر علیه السّلام پرسیدم آیا مؤمن گرفتار و مبتلا میگردد، فرمود: مگر جز مؤمن دیگري هم مبتلا میشود، حتی رفیق یاسین
هم که گفت: یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ مکنع بود گفتم مکنع چیست فرمود: جذام. 67 - عمر بن یزید گوید: حضرت صادق علیه السّلام
فرمود هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه یک جایی از بدن او درد میکند و تا هنگام مرگ از وي دست برنمیدارد و این درد موجب
کفاره گناهان او میشود. 68 - احمسی گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: غم و اندوه همواره بر مؤمن مستولی هستند تا گناهان
او را بر طرف کنند. امام صادق علیه السّلام فرمود: چهل شب بر مؤمن نمیگذرد مگر اینکه کاري براي او پیش میآید که او را
محزون میسازد و او هم به ذکر خدا مشغول میگردد. 69 - حارث بن عمر گوید: از امام باقر علیه السّلام شنیدم میفرمود: بنده
مؤمن همواره در دنیا مهموم است تا هنگامی که از جهان میرود گناهی نداشته باشد. 70 - ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه
السّلام شنیدم میفرمود: اگر بنده مؤمن من ص: 127 ناراحت نمیشد بر سر کافر پارچهاي میبستم که تا هنگام
مرگ درد سري پیدا نمیکرد. 71 - علی علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر
است، مؤمن در دنیا وحشت دارد ولی کافر از دنیا خوشش میآید. 72 - موسی بن جعفر علیه السّلام فرمود: مؤمن در دنیا در معرض
هر نیکی میباشد، و اگر انگشتهاي او را قطع کنند باز هم براي او خیر میباشد، و اگر هم فرمانرواي شرق و غرب عالم باشد باز
هم براي او خیر خواهد بود. 73 - ابو جمیله از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: بندهاي نزد خداوند به اندازهاي
مقام دارد که اگر دنیا و هر چه در آن هست بخواهد خداوند به او عطا میکند. 74 - عیسی بن ابی منصور روایت میکند که
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند بنده مؤمن را از مشتهیات دور میکند همان گونه که یکی از شما شتر غریب را از میان
شتران خود دور میگردانید. جابر از حضرت صادق (باقر) علیه السّلام روایت میکند که فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله
فرمود بنده مؤمن دنبال حکومت و تجارت میرود، هنگامی که نزدیک میشود در کار خود موفق گردد خداوند فرشتهاي را
میفرستد و میگوید: بنده من را از این کار منحرف بدار، اگر او در کاري که پیش گرفته است موفق شود او را وارد دوزخ
میکند. فرشته به امر خداوند فرود میآید و او را از کاري که در پیش گرفته است باز میدارد، آن مرد هنگامی که مشاهده میکند
کارش به مانع برخورده است میگوید: براي من کارشکنی کردهاند و هر کس این کار را کرده است خداوند او را جزاء دهد، در
حالی که او نمیداند خداوند با لطف خود براي او مانع ایجاد کرده و اگر موفق میشد وارد دوزخ میگردید. 76 - علی بن ابی
حمزه گوید: ابو الحسن موسی علیه السّلام فرمود: مثل مؤمن مانند دو کفه ترازو میباشد، هر چه ایمانش زیاد شود بر
گرفتاريهایش اضافه میگردد، ص: 128 و این براي آن است که او هنگامی که به محضر خداوند میرسد
گناهی نداشته باشد. 77 - سکونی از حضرت صادق و او از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله
فرمود: بیماري گناهان را پاك میکند، لحظههائی آدمی درد میکشد گناه و معصیتها را محو میسازد، هنگامی که براي انسان
- غم و اندوهی بیاید کفاره گناهان میشود، حزن و غم به اندازه بر مؤمن مسلط میشود که گناهی براي او باقی نمیگذارد. 78
محمد بن مسلم گوید: عازم مدینه شدم در حالی که مبتلا به درد بودم، گفته شد محمد بن مسلم بیمار است، در این هنگام ابو جعفر
علیه السّلام براي من مقداري آشامیدنی که روي آن را پوشانیده بودند توسط غلامی فرستادند، غلام گفت از این میل کنید امام
فرموده تا من مراجعت نکردهام باید از این شربت بیاشامی. من شربت را از او گرفتم مانند مشک خوشبو بود، هنگامی که از آن
خوردم دریافتم شربتی گوارا و سرد است هنگامی که آن را خوردم غلام گفت امام فرمودند هر گاه شربت را نوشیدي بطرف ما بیا،
من در فکر فرو رفتم که من درد دارم و توانائی ندارم از جاي خود برخیزم حالا چگونه به منزل امام بروم. هنگامی که آن شربت در
معده من جاي گرفت مثل اینکه از یک بندي رها شدم و فورا از جایم برخاستم و به منزل امام علیه السّلام رفتم و اذن ورود خواستم،
امام هنگامی که صداي مرا شنید فریاد زد بهبودي برایت حاصل شد وارد شوید من وارد خانه شدم در حالی که اشک از دیدگانم
جاري بود. وارد اطاق امام شدم و دست و سرش را بوسیدم، پرسید اي محمد چرا گریه میکنی؟ عرض کردم قربانت گردم گریه
صفحه 72 از 295
میکنم از اینکه از شما دور هستم و محضر شما را درك نمیکنم، و توانائی ندارم زیاد در خدمت شما توقف نمایم و از دیدن شما
بهرهمند گردم. امام علیه السّلام فرمود: امّا اینکه توانائیت کم است و نمیتوانی بیشتر در نزد ما بمانی خداوند براي دوستان ما این
چنین قرار داده و آنها را مبتلا کرده است، و اما اینکه از ص: 129 ما دور هستی میتوانی از ابو عبد اللَّه سرمشق
بگیري که در ساحل فرات دور از ما قرار دارد. امّا اینکه گفتی در جاي سخت زندگی میکنی مؤمن در این دنیا غریب میباشد و
در میان این مردم وارونه تنها زندگی میکند تا از این جهان رخت بربندد و به جوار رحمت حق برود، و امّا اینکه میگوئی در نزد
- شما بودم و به شما نگاه میکردم و نمیتوانی به مقصود خود برسی خداوند به این نیت تو آگاه است و پاداش شما را میدهد. 79
سعد بن طریف گوید: خدمت حضرت باقر علیه السّلام بودم که جمیل ازرق آمد و در حضور آن جناب قرار گرفت، در این هنگام
از گرفتاریهاي شیعه سخن به میان آمد و از مصائب آنها گفتگو شد، امام علیه السّلام فرمود: گروهی نزد علی بن الحسین و ابن
عباس آمدند و در این موضوع سخن گفتند. امام فرمود: از آن جا خدمت امام حسین علیه السّلام رفتند و در این باره صحبت کردند
امام حسین صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: به خداوند سوگند گرفتاري و فقر و کشته شدن براي دوستان ما از دویدن قاطرها هم به
سرعت پیش میآید، و از جریان سیل به مسیل شتابانتر است، اگر این چنین نبود ما گمان میکردیم شما از ما نیستید. 80 - جابر
روایت میکند که امام باقر علیه السّلام فرمود: هر گاه خداوند بندهاي را دوست بدارد به او توجه میکند، و هر گاه توجه فرمود، به
او سه هدیه میدهد، یا درد شدید در سرش پدید میآورد، یا او را گرفتار میکند و یا دیدگانش را بیمار میگرداند. 81 - سهل بن
حنیف انصاري که از دوستان عالی مقام علی علیه السّلام بودند در کوفه وفات کردند و هنگامی که علی علیه السّلام از صفین به
کوفه برگشتند سهل بن حنیف وفات کرده بود امام علیه السّلام در ضمن سخنانی که در این باره بیان داشتند فرمودند: اگر کوهی
مرا دوست بدارد از هم پاره پاره میشود. ص: 130
13 بخشودگی مؤمن
-1 برقی به سند خود از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که آن جناب فرمود: مؤمن در اثر دیدن مصیبتها گناهانش
بخشیده میشود، براي اینکه خوبیهاي او بسوي خداوند میرود و مردم از آن گاهی ندارند ولی کافر در میان مردم مشهور میباشد،
زیرا همگان از کارهاي نیک او اطلاع دارند و بطرف خداوند نمیرود. 2- موسی بن جعفر از پدرانش علیهم السّلام از علی علیه
السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله اعمالش به سوي خدا میرفت و احتیاج به تقدیر و سپاس مردم نداشت
رسول خدا به قرشیان و اعراب و عجمی یکسان احسان میکرد، و کدام کس به اندازه رسول خدا به مردم نیکی کرد. ما اهل بیت
هم این چنین هستیم و کارهاي ما براي خداوند است و از مردم انتظار سپاس و تقدیر نداریم، و اخیار از اهل ایمان هم مانند ما
هستند و هر عملی که انجام میدهند براي رضاي خداوند میباشد و خداوند پاداش آنها را میدهد. 3- داود بن یزید گوید: امام
صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن از کارهایش در دنیا تقدیر نمیگردد چون کارها را مخفی انجام میدهد و به طرف خداوند
میرود، و لیکن کافر چون کارها را علنی انجام میدهد و در میان مردم مشهور میگردد بطرف خداوند صعود نمیکند.
14 نشانههاي مؤمن و صفات او
-1 عبد الملک بن غالب از حضرت صادق علیهما السّلام روایت میکند که فرمود: ص: 131 سزاوار است در
مؤمن هشت خصلت باشد، در هنگام مصیبتها و گرفتاریها وقار و شخصیت خود را از دست ندهد، در هنگام بلا شکیبا باشد، در
هنگام وسعت و فراخ و رفاه سپاسگزاري کند، هر چه خداوند به او عطا کرده قانع باشد. به دشمنانش ستم روا ندارد، و به دوستان
خود زور نگوید، خود سختی بکشد و مردم از وي در آسایش باشند، دانش دوست مؤمن است، حلم و بردباري و زیر او بشمار
صفحه 73 از 295
میرود عقل فرمانده لشکر او میباشد و مدارا نمودن با مردم برادر او هست و نیکوکاري و احسان پدر او میباشد. 2- ابو حمزه
گوید: حضرت سجاد علیه السّلام فرمود: مؤمن سکوت میکند تا سالم بماند و سخن میگوید تا سود ببرد، امانتها را از دوستانش
هم مخفی بدارد، و از شهادت دادن در باره افراد دور که با آنها ارتباطی هم ندارد خودداري نکند، هیچ کار نیکی را از روي ریاء
انجام ندهد، و به خاطر شرم و حیاء از کار خیر خودداري نداشته باشد. اگر کار نیکی از وي ظاهر شد از ستایش دیگران بترسد، و
از کارهائی که در نهان انجام داده از خداوند طلب مغفرت کند، تعریف و توصیف افراد نادان را که در باره او میگویند وي را
فریب ندهد و مغرورش نسازد، و از کارهائی که انجام داده و فرشتگان محافظ آنها را ضبط کردهاند بترسد. 3- برقی از امام صادق
علیه السّلام روایت میکند که فرمود: مؤمن در امور دین نیرومند و با نشاط است، و در هنگام نرمش با احتیاط رفتار میکند، و در
ایمانش یقین دارد، و در فهمیدن مطالب و موضوعات حریص میباشد، و در هدایت مردم با خوشروئی و خوشحالی کار و فعالیت
دارد. مؤمن در کارهاي نیک استقامت بخرج میدهد و در هنگام حلم و بردباري با علم عمل میکند، و در گذشت و بردباري
باهوش و زرنگ است، در برابر حق از خود گذشتگی نشان میدهد، در مال و ثروت میانه روي دارد، و در فقر و تنگدستی خود را
تمیز و آبرومند نگه میدارد، در هنگام قدرت گذشت میکند. از خداوند اطاعت میکند و مردم را به کارهاي نیک نصیحت
مینماید، و از ص: 132 شهوت و هواهاي مقامی دست باز میدارد، و اگر نفسش او را خواست از راه دور کند با
ورع و تقوي جلو آن را بگیرد، و در جهاد کوشش داشته باشد، و هنگام اشتغال به کاري نماز را فراموش نکند و در سختیها شکیبا
باشد. در مشکلات و حوادث وقارش را حفظ کند، و در سختیها و پیش آمدهاي ناگوار صبر داشته باشد و در هنگام رسیدن به مال
و منال شکر خدا را انجام دهد غیبت نکند و تکبر نداشته باشد و قطع رحم ننماید، و کسی را خوار و سبک نشمارد، درشتخو و بد
خلق و بد زبان نباشد و با مردم به تندي رفتار نکند. دیدگانش از وي پیشی نگیرند و در اختیارش باشند، شکمش او را رسوا نکند،
و دامنش بر او چیره نگردد و به هر جا که خواست بکشاند، و به مردم حسادت نکند مردم از وي سرزنش کنند ولی او از سرزنش
دیگران دست باز دارد، اسراف نداشته باشد، از مظلوم یاري کند، و از مستمندان و دردمندان دلجوئی داشته باشد و به زندگی آنها
برسد. خودش را به مشقت اندازد ولی مردم از وي در آسایش باشند، دنبال عزت و دولت و سرفرازي دنیا نمیرود، و اگر دنیا بر
وي پشت کرد بیتابی نمیکند، اگر مردم بطرف او روي آوردند او هم خود را براي کمک به مردم قرار دهد، و همواره خود را به
کارهاي مهم مشغول کند. در داوري و نظرهائی که میدهد عیب و نقص نباشد و از روي بصیرت و حقیقت حکم صادر کند و رأي
خود را قاطع بدهد و دین خود را ضایع نسازد، هر کس با وي مشورت کرد او را راهنمائی کند و از وي مساعدت نماید و راه
درست را به او نشان دهد، از فحش و ناسزائی گوئی جاهلان هرگز واهمه نداشته باشد. 4- امام باقر و یا صادق علیهم السّلام
فرمودند: امیر المؤمنین علیه السّلام به یکی از مجالس قریش عبور کردند و مشاهده نمودند آنها لباس سفید در بر کرده و با
رنگهاي صاف و روشن و خوشحال نشسته و بلند میخندند، و با انگشتان خود به کسانی که از آن جا عبور میکنند اشاره
مینمایند و تفریح میکنند. بعد از آن به مجلسی از اوس و خزرج رفتند، در آن جا با بدنهاي لاغر و ص: 133
اندامهاي نحیف و گردنهاي باریک و رنگهاي زرد و پژمرده و گفتگوهاي ملایم و رفتارهاي خوب و معقول مواجه گردیدند.
علی علیه السّلام از این دو مجلس و جریان آن در شگفت شدند و خدمت حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله رسیدند و گفتند: پدر
و مادرم فدایت گردند من به یکی از مجالس فلان قبیله در آمدم و آنها را در حالات خاصی دیدم و بعد به مجلس اوس و خزرج
رفتم و آنها را در حالات دیگري دیدم در حالی که همه مؤمن هستند، اینک وصف مؤمنان را برایم بیان کنید. رسول خدا صلّی
اللَّه علیه و اله پس از شنیدن سخنان علی علیه السّلام متوجه زمین شدند و سرش را پائین انداختند و بعد سر برداشتند و فرمودند:
مؤمن داراي بیست خصلت میباشد که اگر یکی از آنها در آن نبود ایمانش کامل نیست، اي علی از اخلاق مؤمنان آن است که در
نمازها شرکت میکنند و در دادن زکاة شتاب دارند. مستمندان را غذا میدهند، دست محبت بر سر یتیم میکشند، لباسهاي خود را
صفحه 74 از 295
تمیز نگاه میدارند دامنهاي خود را با پارچهاي میپوشانند، اگر سخنی بگویند دروغ بر زبان آنها جاري نمیگردد، و هر گاه وعده
دهند خلف وعده نمیکنند، و هر گاه امانتی در دست آنها قرار گرفت خیانت ندارند و در گفتار خود راستگو میباشند. آنها راهبان
شب و شیران روز هستند، روزها روزه میدارند و شبها به عبادت مشغول میباشند، همسایهها را اذیت نمیکنند، و هنگام راه رفتن
به نرمی و آهستگی حرکت میکنند آنها همواره به در خانه بیوه زنان و تشییع جنازه میروند، خداوند ما و شما را از پرهیزکاران
قرار دهد. 5- مبارك غلام امام رضا علیه السّلام روایت میکند که آن حضرت فرمود: مؤمن هنگامی ایمانش کامل میگردد که
سه خصلت در آن باشد یکی از خدا و دیگري از پیامبر و سومی از ولی، اما آن خصلت که از خدا میباشد این است که رازها را
مخفی بدارد خداوند متعال میفرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ. ص: 134 اما
خصلتی که باید از پیامبر یاد بگیرد آن است که باید با مردم مدارا کند، زیرا خداوند پیامبر خود را به مدارا کردن با مردم امر کرد،
و فرمود: خُ ذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ، و اما آنچه باید از ولیش یاد بگیرد این است که در مشکلات و سختیها
صبر کند و خداوند در این جا فرمود: وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ. 6- رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند:
مؤمن زود باور و خوش قلب و بزرگوار است ولی کافر فریب دهنده و پست میباشد. 7- سلیمان جعفري از حضرت رضا علیه
السّلام روایت میکند که فرمود: گروهی در یکی از جنگها خدمت حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله رسیدند رسول خدا فرمود:
این گروه از کدام جماعت هستند گفتند: یا رسول اللَّه اینها مؤمنان هستند، رسول خدا فرمود: شما در ایمان به چه مرحلهاي
رسیدهاید. گفتند: در هنگام گرفتاري صبر میکنیم، و در هنگام رفاه و آسایش شکرگزاري مینمائیم و به حکم خدا راضی هستیم،
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: شما از این حلم و علمی که دارید به مرحله از فقه و شعور رسیدهاید که مانند پیامبران
شدهاید، اکنون همان گونه که میگوئید در خانهاي که سکونت نمیکنید نسازید، و مالی را که نمیخورید جمع نکنید و از
خداوند بترسید. 8- ابو بصیر گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله به حارثۀ بن نعمان انصاري
برخوردند و فرمودند: اي حارثه حالت چگونه است عرض کرد: یا رسول اللَّه از روي حقیقت ایمان آوردهام، رسول خدا صلّی اللَّه
علیه و اله فرمودند: هر چیزي حقیقی دارد حقیقت ایمان شما چیست. حارثه گفت: یا رسول اللَّه خود را از دنیا کنار کشیدهام، و
شبها را بیدار هستم، و روزها را روزه میگیرم، و گویا مینگرم مردم در کنار عرش خدا براي حساب حاضر شدهاند، و مشاهده
میکنم اهل بهشت با هم رفت و آمد میکنند فریاد و نالههاي دوزخیان را با گوش خود میشنوم. در این هنگام رسول خدا صلّی
اللَّه علیه و اله فرمودند: بندهاي است که خداوند دل او را ص: 135 روشن کرده و بعد فرمود: حالا که حقیقت را
دریافتهاي ثابت باش، حارثه گفت: یا رسول اللَّه از خداوند بخواه تا مرا در رکاب شما شهادت روزي کند، رسول خدا در باره او
دعا کردند، و او چند روز بعد به امر رسول خدا یا گروهی به جهاد رفتند، حارثه در میدان جنگ نه نفر را هلاك کرد و خود هم
شهید شد. در روایتی دیگر از ابو بصیر، روایت شده که امام علیه السّلام فرمود: حارثۀ بن نعمان همراه جعفر بن ابی طالب به جهاد
رفتند و او دهمین نفر از یاران جعفر بود که در آن جنگ به شهادت رسید. 9- عبد اللَّه بن سنان گوید: مردي در محضر حضرت
صادق علیه السّلام از مؤمن سخنی گفت امام علیه السّلام فرمود: مؤمن کسی است که هر گاه خشمگین گردد از حق بیرون
نمیگردد و هر گاه خوش حالی برایش پیش بیاید در باطل وارد نمیشود و هر گاه قدرت پیدا کند از حد خود تجاوز نمیکند.
-10 ابو بصیر گوید: حضرت صادق علیه السّلام از پدرانش روایت میکند که امیر المؤمنین علیهما السّلام فرمودند: اهل دین
علامتهائی دارند که به آن شناخته میگردند، راست گوئی اداء امانت وفاء به عهد، صله رحم، توجه به ضعفاء و درماندگان
آمیزش کم با زنان، نیکوکاري، حسن خلق، متابعت از علم، و آنچه آنها را به خداوند نزدیک میکند، خوشا بحال این افراد و
عاقبت آنها. طوبی درختی است در بهشت که ریشه آن در خانه پیامبر است، و هر مؤمنی شاخهاي از آن درخت را در خانه خود
دارد، مؤمن هر چه بخواهد براي او آماده میگردد و آن شاخه برایش میآورد، اگر سوارهاي صد سال در سایه اسب بتازد از سایه
صفحه 75 از 295
خارج نمیگردد، اگر کلاغی از پائین بخواهد بالاي آن قرار گیرد تا پیري هم به بالا نمیرسد، اینک خود را براي رسیدن به این
درخت آماده کنید. مؤمن همواره به خود مشغول است و مردم از او در آرامش بسر میبرند، هنگامی که شب بر آن فرود آید
چهرهاش را بر زمین میگذارد و در برابر خداوند سجده میکند و بهترین جاي بدنش را بر خاك مینهد و با خداوند مناجات
- مینماید و آزادي خود را از خدا میخواهد، اینک اي اهل ایمان شما هم این چنین ص: 136 باشید. 11
ضحاك گوید: مردي از ابن عباس پرسید خداوند چیزي از بهشت را مخفی کرده است در صورتی که از همسران و خادمان و
میوهها و آشامیدنیها و از لذات آن گفتگو کرده و از سایر خصوصیات آن در قرآن مجید سخن گفته است. ابن عباس گفت: چیزي
که از بهشت مخفی مانده همانا بهشت عدن است، این بهشت را خداوند روز جمعه خلق کرد و بعد آن را از اهل آسمانها و زمینها
مخفی کرد و کسی را در آن جاي نداد خداوند به بهشت عدن گفت: سخن بگو: گفت: خوشا بحال مؤمنین، خداوند هم سه بار
فرمود: خوشا بحال مؤمنان. مقاتل گوید: ضحاك گفت: ابن عباس گفتند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: هر کس شش
خصلت در آن باشد وارد بهشت عدن میگردد، کسی که هنگام سخن راست بگوید و بوعدههاي خود وفا کند و امانتها را اداء
سازد، و به پدر و مادرش نیکی نماید، و با ارحام خود رفت و آمد داشته باشد و از گناهانش استغفار کند. 12 - ابو حمزه ثمالی
گوید: حضرت سجاد علیه السّلام فرمود: مؤمن حلمش با علم در آمیخته است، مینشیند تا یاد بگیرد، سکوت میکند تا سالم بماند
اسرار خود را به دوستان هم نمیگوید، و شهادت را از دشمنان هم کتمان نمیکند، حقی را از روي ریاء انجام نمیدهد، و به خاطر
شرم از مردم حقی را ترك نمیکند. اگر کار خوبی انجام میدهد از تعریف و تمجید مردم واهمه دارد، و از کارهائی که مردم
نمیدانند استغفار میکند، گفتار جاهلان و ستایش نابخردان او را فریب نمیدهد، و او از اعمال و کردار خود همواره میترسد و
آنها را به شمارش در میآورد. منافق کسی است که نهی میکند و خود از منهیات دست باز نمیدارد، و مردم را به کارهاي نیک
امر میکند در حالی که خود آن کارها را انجام نمیدهد، هر گاه به نماز مشغول میشود به اطراف خود نگاه میکند و هنگامی که
رکوع میکند پشت خود را خم میسازد، و هنگامی که به سجده میرود فقط سر بر زمین میگذارد، و هنگامی که مینشیند روي
پاي خود قرار میگیرد. ص: 137 روز میشود فقط در فکر شکم است و روزه نمیگیرد و شب همهاش در فکر
خواب است و بیداري براي او نیست، اگر با تو سخن گوید دروغ بر زبان جاري میکند، و اگر وعدهاي بدهد خلاف مینماید، و
اگر او را در کاري امین بدانی خیانت میکند، و اگر در کاري به او مخالفت کنی تو را غیبت مینماید. 13 - طاوس یمانی گوید: از
امام سجاد علیه السّلام شنیدم فرمود: مؤمن پنج علامت دارد گفتم: آن پنج علامت کدام است فرمود: ترس از خدا در هنگام خلوت،
و صدقه در هنگام تنگدستی، صبر در هنگام مصیبت، بردباري در هنگام غضب، و راستگوئی در هنگام ترس. در یک حدیث مرفوع
از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که فرمود: مؤمن کسبش حلال و خلقش نیکو و باطنش پاك است، از زیادي مالش انفاق
میکند، و از سخن گفتن زیاد خودداري مینماید، مردم از شر او در امان هستند، و در هنگام حق دیگران را بر خود مقدم میدارد.
-15 ابو سلیمان حلوانی از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: صفات مؤمن این است که در دین نیرومند میباشد
و در نرمش احتیاط میکند، و در ایمان خود یقین داشته باشد، و در فهمیدن احکام حرص بخرج دهد، و در هدایت مردم نشاط
داشته باشد، و در نیکوکاري مستقیم گردد و در هنگام شهوت خود را نگهدارد. علمش با حلم قرین گردد و در هنگام گشایش
کارها سپاسگزاري کند، و در اظهار حق با سخاوت باشد و در توانگري متوسط و میانه روي را اتخاذ نماید، و در هنگام تهیدستی با
آبرو زندگی کند و خود را تمیز نگهدارد، در هنگام قدرت عفو داشته باشد، و نصایح را قبول کند در هواهاي نفس ورع را ترك
نکند و در جهاد بکوشد. هنگام گرفتاري و کار نماز را فراموش نکند و در سختیها شکیبا باشد، در مشکلات وقار خود را از دست
ندهد، و در ناراحتیها صبوري پیشه کند، در هنگام وسعت و فراخی و رفاه و نعمت سپاسگزار باشد، غیبت نکند و تکبر نداشته باشند
ص: 138 ستم نکند و اگر کسی بر او ستم کرد صبر نماید با خویشاوندان قطع رابطه نداشته باشد. مؤمن سست و
صفحه 76 از 295
سهل انگار نیست، و از خوي خشن دور است، دیدگان او بدون ارادهاش متوجه جایی نمیشوند به خاطر شکم خود را رسوا
نمیکند و دامنش عنان اختیار او را از او نمیگیرد، نسبت به مردم حسد ندارد، از احسان و انفاق خودداري نمیکند، بیش از اندازه
نمیدهد اسراف ندارد و میانه روي مینماید، از مظلومان یاري میکند و از بینوایان دلجوئی مینماید. خود را به سختی میاندازد
ولی مردم از او در آسایش میباشند به عزت دنیا تمایلی ندارد و از خوار شدن بیتابی نمیکند، در انجام کارهاي مردم کوشش
دارد، همواره در فکر خودش میباشد. در حلمش نقصی نیست، در نظرش سستی ندارد، در دینش خرابی وجود ندارد، هر کس از
او مشورت بخواهد راهنمائی میکند و هر کس از او مساعدت کند او را مساعدت مینماید از باطل و فساد و جهل خودداري
میکند، اینها بودند صفات مؤمن. 16 - ابو ولاد حناط گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: هر کس چهار خصلت در او
- باشد ایمانش کامل است اگر چه از سر تا قدمش گناه باشد، و آنها عبارتند از: راست گوئی اداء امانت، حیاء، و حسن خلق. 17
حضرت باقر علیه السّلام فرمود: پدرم علی بن الحسین علیهم السّلام میفرمودند هر کس داراي چهار صفت باشد ایمانش کامل و
گناهانش پاك میگردد و هنگامی که به محضر خداوند حاضر شود خداوند از او راضی میباشد. هر کس براي رضاي پروردگار
پیمانهاي خود را با مردم انجام دهد و در روابط خود با مردم راست گو باشد، و از هر کار زشتی که خدا آن را دوست ندارد دست
باز دارد، و با فرزندان و خاندان و خویشاوندانش حسن خلق داشته باشد. 18 - رزین بن انس گوید: از حضرت صادق علیه السّلام
شنیدم فرمود: مؤمن به ایمان نمیرسد مگر اینکه عقلش کامل باشد و عقلش به کمال نخواهد رسید مگر ص:
139 اینکه در او ده خصلت باشد، خیرش به همه برسد و مردم از شرش در امان باشند، کارهاي نیک را از خود اندك بداند و
کارهاي اندك دیگران را بسیار بشمارد. اگر اندك کار زشتی از او پیدا شد او را زیاد بداند، و اگر زشتیهاي زیادي از دیگران
مشاهده نمود آنها را اندك بداند، اگر مردم از وي حاجات زیادي خواستند خسته نشود و در تمام عمرش از طلب علم دست باز
ندارد و خسته نشود، خواري نزد او گرامیتر از عزت و فقر در نزد او از ثروت محبوبتر باشد. او در دنیا به روزي اندك قناعت
کند، دهمی نداشته باشد، میدانی که دهمی چیست و آن این است که با هر کس برخورد کرد بگوید: او از من بهتر و متقیتر است
مردم دو نفر بیشتر نیستند، مردي از وي بهتر و تقوایش بیشتر است، و دیگري بدتر و پستتر میباشد و هر گاه با کسی که از او
متقیتر است ملاقات کرد در برابر او تواضع کند. اما اگر با کسی که بدتر از او باشد برخورد کرد، با خود گوید شاید این مرد در
ظاهر بد میباشد و باطنش خوب است، و هر گاه در جامعه چنین فکر کند بر مردمان عصرش برتري پیدا میکند و به آنان ریاست
مینماید. 19 - مفضل گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: مردي به ایمان کامل نمیرسد مگر اینکه در او چهار
خصلت باشد، خلقش نیکو باشد، و خود را بالاتر از همه نداند از گفتار زیاد خودداري کند و زیادي مالش را بدهد. 20 - حسین بن
زید از حضرت صادق و او از پدرانش از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند که فرمود: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله
شنیدم فرمود: مؤمن شریف و بزرگوار و کافر فاسد و پست است، بهترین مؤمن کسی است که به مؤمنین محبت کند و خیري نیست
در آن کس که محبت ندارد. فرمود: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله شنیدم میفرمود: بدترین مردم کسانی هستند که با مؤمنان
دشمنی میکنند و با دلهاي خود آنها را دشمن میدارند، آنها در منازل و مجالس راه میروند و سخن چینی میکنند، بین دوستان
جدائی ایجاد مینمایند. آنها همواره دنبال عیب مردم هستند، و از اشخاص بدگوئی میکنند، خداوند ص: 140
هرگز بر آنها نظر محبت ندارد در روز قیامت به آنان توجه نمیکند و آنان را پاك و پاکیزه نمیسازد بعد این آیه شریفه را تلاوت
کردند که هُوَ الَّذِي أَیَّدَكَ بِنَصْ رِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ، وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ. 21 - ابن صدقه گوید: حضرت از پدرش علیهم السّلام روایت
میکند که از آن حضرت سؤال شد چرا مؤمن از همه چیز محکم و استوارتر است، فرمود: براي این که عزت در قلب او جاي دارد،
و ایمان در دلش مستقر شده است، و او بعد از همه اینها از خدا و رسول اطاعت میکند و گفتههاي آنها را تصدیق مینماید. گفته
شد پس چرا مؤمن خسیس است فرمود: براي این که مؤمن مال خود را از راه حلال با مشقت بدست میآورد و مال حلال عزیز
صفحه 77 از 295
است و دوست ندارد مال حلال خود را به هر کس بدهد و اگر بخواهد از آن مال انفاق کند در محلی که خودش میداند مصرف
میکند. سؤال شد چرا مؤمن گاهی زیاد نکاح میکند و زنان متعددي را به عقد خود در میآورد فرمود: براي اینکه میخواهد
گرفتار حرام نگردد و از طریق مشروع به خواستههاي خود برسد و هر گاه به حلال رسید از آن استفاده میکند و از جاهاي دیگر
بینیاز میگردد. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند نیروي مؤمن در دلش قرار دارد گاهی مشاهد میکنید مؤمن از نظر بدن
بسیار ضعیف و ناتوان است و بدنش نحیف و لاغر میباشد ولی در عین حال شبها براي نماز بر میخیزد و روزها را روزه میدارد.
رسول فرمود: مؤمن در دینش از کوههاي بلند هم سختتر و پابرجاتر میباشد زیرا کوهها را با کندن و تراشیدن میتوان در آن
نقصان پدید آورد، ولی از مؤمن نمیتوان چیزي کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل میورزد و به دیگران نمیدهد. 22 - فضیل بن
یسار گوید: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم فرمود: کسی از شما به حقیقت ایمان نمیرسد مگر اینکه در او سه خصلت باشد،
مرگ در نزد او محبوبتر از زندگی باشد و فقر در نزد او گرامیتر از توانگري باشد، و بیماري ص: 141
گواراتر از تندرستی باشد، گفتیم: کدام یک از ما میتوانیم به این مقام برسیم. امام علیه السّلام فرمود: همه شما، بعد فرمود: کدام
یک از شما دوست دارید که در محبت ما بمیرید و یا در بغض ما زندگی کنید، گفتیم مرگ در محبت شما را بیشتر دوست
میداریم، فرمود: همان گونه فقر و توانگري و بیماري و صحت را هم دوست میدارید، گفتیم آري، به خداوند سوگند براي محبت
شما همه اینها را دوست میداریم. 23 - سلیمان بن عمر گوید: حضرت صادق علیه السّلام از پدرش روایت میکند که فرمود: هیچ
بندهاي به حقیقت ایمان نمیرسد مگر اینکه در او سه خصلت باشد، فهم و درك در مسائل دین و احکام، و برنامه ریزي درست در
امور زندگی و صبر در مصیبتها. 24 - در محاسن از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: شش خصلت در مؤمن
نیست گفته شد آنها کدام خصلتها هستند فرمود: در هنگام معامله سخت گیر نیست، در معاشرتها خشونت ندارد، اهل حقه بازي
نیست، دروغ نمیگوید، حسادت نمیکند، و ظلم از وي صادر نمیشود، و بعد هم فرمود مؤمن محارب هم نیست. 25 - شخصی از
حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند کسی که از حق سخن میگوید به سه چیز
شناخته میشود، به یاران و همنشینان خود توجه داشته باشد و آنها را بشناسد، و به نماز خود بنگرد که چگونه آن را اداء میکند و
در چه موقع آن را انجام میدهد، و اگر مال و ثروتی دارد بنگرد آن را کجا صرف میکند. 26 - ابو نعمان از امام باقر علیه السّلام
روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: میدانید مؤمن کیست، مؤمن آن است که مؤمنان او را در اموال خود
امین بدانند و کارهاي خود را به آنها واگذارند، و مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند، و مهاجر
27 - صعصعۀ بن صوحان هم به کسی میگویند که از گناهان دست بر دارد و حرامها را ترك گوید. ص: 142
گوید: امیر المؤمنین علیه السّلام یکی از روزها نماز صبح گزاردند و بعد از آن متوجه قبله شدند و مشغول ذکر گردیدند، و به
راست و چپ توجهی نداشتند تا آن گاه که آفتاب بر آمد و به اندازه نیزهاي از دیوار مسجد بالا رفت. بعد از آن متوجه شد و
فرمود: در هنگام زندگی دوستم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله گروهی که در شبها چهرهها و زانوهاي خود را بر زمین
میگذاشتند و هنگامی که صبح میکردند پیشانی آنها غبار آلود، و زانوي آنها هم مانند زانوي بزها پینه بسته بود. هنگامی که یاد
مرگ میکردند مانند درختان که در بادها تکان میخورند آنها هم تکان میخوردند بعد از دیدگان اشگ جاري میشد و
جامههاي آنها را تر میکرد، بعد امام علیه السّلام از جاي خود برخاستند و فرمودند: گویا مردم در حال غفلت هستند و از خدا یاد
نمیکنند. 28 - امام باقر علیه السّلام فرمود: خداوند متعال به مؤمن بدنی تندرست، و زبانی فصیح و دلی روشن عطا فرموده است، و
براي هر یک از اعضاء او براي خود و پیامبرش و جانشینانش اطاعت و فرمان برداري قرار داده است. بدنش براي خداوند و آنها
خدمت میکند، زبانش براي آنها شهادت میدهد، قلب با آرامش ذکر خدا را میگوید، هر کس با زبان شهادت دهد و در دل
خود آرامش داشته باشد، و با ارکان و جوارح خود کار کند خداوند او را وارد بهشت میسازد. 29 - ابان بن عثمان از امام جعفر
صفحه 78 از 295
صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: دین ندارند آنها که تقیه ندارند و ایمان ندارند کسانی که تقوي ندارند. صفوان گوید:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن کسی است هر گاه غضب کرد از حق عدول نکند و هر گاه خوشحال شد در باطل وارد
نگردد، و هر گاه قدرت پیدا نمود بیش از حقش نگیرد. امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: هر
کس از کار بد ناراحت ص: 143 شده و از کار خوب خوشحال گردید او مؤمن میباشد. حبیب واسطی گوید:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: چه اندازه زشت است که مؤمنی بردهاي داشته باشد و او را خوار بدارد. حسین بن عمرو گوید:
امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن سختتر از تکههاي آهن است زیرا آهن در آتش تغییر میکند و نرم میگردد ولی مؤمن اگر
کشته شود و بعد زنده گردد و باز کشته شود دلش تغییر پیدا نمیکند. 30 - مفضل گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند
تبارك و تعالی مؤمنان را از یک اصل آفرید کسی نمیتواند خود را در آنها داخل کند و یا از میان آنها بیرون شود، مثل آنان به
- خداوند سوگند مانند سر در بدن و مانند انگشتان در دست است، هر کس مخالف این هست قطعا بدانید او منافق میباشد. 31
محمد بن سلیمان دیلمی از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: زمستان بهار مؤمن است زیرا در آن شبها بلند
میگردد و او میتواند قیام کند و نماز بگذارد. 32 - سعید بن غزوان گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن اهل گزاف نیست
و همه وقت حقیقت و واقعیت را میگوید. 33 - صالح بن هیثم از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: هر کس سه
خصلت در او باشد ایمانش کامل میباشد، هر کس بر ظلم صبر کند و خشمش را فرو برد، و از وي درگذرد، و او را به خدا
واگذارد داخل بهشت میشود و براي گروهی مانند ربیعه و مضر شفاعت میکند. 34 - زید گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند:
شما مؤمن نخواهید شد تا هنگامی که امانتدار باشید، و تا در یابید که رفاه و تنعم خود مصیبت است، زیرا صبر در گرفتاریها از
آسایش و سلامتی در هنگام رفاه و وسعت بهتر میباشد. 35 - امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن کسی است که همه از وي
بترسند، زیرا او در دین خدا سخت گیر است و از هیچ چیزي واهمه و ترس ندارد، و این شدت و سختگیري در مسائل دینی و
36 - صفوان جمال از حضرت صادق علیه السّلام روایت مذهبی علامت و نشانه هر مؤمنی میباشد. ص: 144
میکند که از آن حضرت شنیدم فرمود: مؤمن کسی است که همه چیز در برابر او خشوع کنند و این هنگامی است که آن مؤمن در
کارهاي خود اخلاص داشته باشد، و هر گاه چنین باشد خداوند همه را از وي میترساند، حتی جنبندگان و حشرات زمین و
درندگان و پرندگان هوا. 37 - علی علیه السّلام فرمود: مؤمن چهرهاش باز و همیشه خوش حال است، و اندوه خود را در دل مخفی
میدارد، دلش باز میباشد، خود را از همه کوچک میداند، از برتريجوئی دوري میکند، و از تعریف و تمجید دیگران ناراحت
میگردد، همیشه در غم و اندوه میباشد. همت عالی دارد، و همواره در حال سکوت بسر میبرد، اوقاتش را به باطل نمیگذراند،
سپاسگزار و بردبار است، همیشه در حال تفکر و اندیشه میگذراند، او با هر کس دوستی نمیکند و در رفاقت و صداقت با دیگران
سختگیر میباشد. اخلاقش تند و خشن نیست و با خشونت با مردم رفتار نمیکند، و در رفتار خود در جامعه با خوي خلق نیکو با
مردم رفت و آمد میکند، در باطن خود از سنگ هم سختتر است و هر بادي او را از جایش حرکت نمیدهد، ولی در هنگام
فروتنی و تواضع از بندهاي هم حقیرتر است. 38 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: علم، دوست مؤمن و حلم و زیر و
عقل راهنما، و عمل بر برپادارنده و نگهدارنده او میباشند، نرمش به منزله برادر و مدارا کردن بمنزله پدر هستند، و صبر و شکیبایی
براي او مانند امیر لشکر میباشند. 39 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: مؤمن اهل قناعت است و هر چه دارد به آن
راضی است و همواره سپاسگزار میباشد. 40 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: مؤمن در زندگی زرنگ و باهوش است
و همواره با احتیاط در امور نگاه میکند. 41 - علی علیه السّلام فرمودند: مؤمن اهل رفت و آمد و مشارکت در اجتماعات میباشد و
42 - حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: مؤمن کسی با مردم با محبت و مهربانی رفتار میکند. ص: 145
است که مردم او را در مال و جان خود امین میدانند. 43 - ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: کاري نکنید که از شما
صفحه 79 از 295
اعمالی سربزند که بعد از آن عذر خواهی بکنید، مؤمن کار بد نمیکند تا بعد از آن عذر بخواهد، ولی منافق کار بد میکند و بعد
هم عذر میخواهد. 44 - امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن اختیار دامن و شهوتش را از دست نمیدهد و براي شکم هم خود را
رسوا نمیکند. 45 - روایت شده رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمود: مؤمن به کمال نمیرسد مگر اینکه در او یک صد و سه
خصلت باشد که این خصال باید در نیت و فعل و اعمال و کردار و ظاهر و باطن فرد مؤمن وجود داشته باشد. امیر المؤمنین علیه
السّلام فرمود: یا رسول اللَّه این یک صد و سه را براي ما بیان فرمائید، فرمود: اي علی از صفات مؤمن این است که فکر و اندیشه او
همواره در جولان و تحرك باشد، و آشکارا بذکر خداوند مشغول گردد و در اعمال خود خالص باشد. علمش زیاد و حلمش
بزرگ باشد، در منازعه با خوش زبانی برخورد کند و حسن بیان را از دست ندهد، با مراجعهکنندگان خوش رفتاري نماید، دلش
باز باشد و از مراجعهکنندگان خسته نگردد و خود را برتر از دیگران نداند و خویشتن را کوچک بشمارد. اگر میخندد باید از
خندیدن بلند خودداري کند و فقط تبسم نماید، و اگر در جایی و اجتماعی شرکت میکند باید قصدش یاد گرفتن باشد، غافلان را
به یاد خداوند بیاورد، و جاهلان را دانش بیاموزد، اگر کسی او را آزار داد در صدد آزار او نباشد. در صورتی که مطلبی را
نمیفهمد و یا به او مربوط نیست در آن شرکت نکند، به مصیبت دیدگان شماتت روا ندارد، از احدي غیبت نکند، از محرمات
دوري گزیند، در شبهات وارد نشود، به مردم سود برساند و بخشنده باشد، آزارش به ص: 146 کسی نرسد، و از
غریبان دلجوئی کند. از یتیمان پدري نماید، چهرهاش شادمان و روشن و بشاش باشد، حزن و اندوه خود را در دل نگهدارد از فقر و
ناداري خوش حال گردد، شیرینتر از شهد باشد، محکمتر از سنگ خارا باشد، رازي را فاش نکند، و پردهاي را ندرد، با آرامش
حرکت نماید و آرام راه برود. هیکلش شیرین و مظهرش خوش باشد، خداوند را زیاد عبادت کند، وقارش نیکو باشد، با مردم به
نرمی رفتار کند، همواره ساکت باشد، اگر کسی به او اسائه ادب کرد بردباري از خود نشان دهد، و در برابر بدکاران شکیبائی داشته
باشد، بزرگ را احترام بگذارد و به کوچک ترحم کند. در امانتها امین مردم باشد، از خیانتها دوري کند، با تقوي و پرهیزکاري
مانوس باشد، و با حیاء هم بستگی پیدا کند، در کارها با احتیاط باشد، و از لغزشها دوري گزیند، اعمال و کردارش توأم با ادب
باشد، و سخنانش مردم را به شگفت وادارد. لغزش او کم باشد، و دنبال کارهاي دیگران نگردد و دنبال زندگی خصوصی مردم
نباشد، با وقار زندگی کند، صبور و شکیبا باشد، از هر چه به او رسیده راضی گردد، و خداوند را در برابر آنچه به او داده
سپاسگزاري کند، کمتر سخن گوید، زبانی راستگو داشته باشد و نیکو کاري کند. خود را از زشتیها نگهدارد، بردبار باشد،
دوست مهربان و همدمی با وفا براي دوستانش به حساب آید، عفت داشته باشد، شرافت و پاکدامنی را مراعات کند، به کسی فحش
ندهد دروغ نگوید، غیبت ننماید، بد زبان نباشد، حسادت نکند، و بخل نورزد. همواره خوشحال و روباز و شادمان و شاداب حرکت
میکند، حیلهگري ندارد، و از عیب دیگران خود داري میکند و راز کسی را فاش نمیکند، همیشه در کارهاي بزرگ وارد
، میگردد، و در اخلاق هم در مرتبه بالا قرار دارد، مورد لطف خداوند است، و از توفیقات او برخوردار میباشد. ایمان و کفر، ج 1
ص: 147 در عین نرمی و ملایمت نیرومند است، و با یقین دنبال کارها را میگیرد، به دشمنان خود ستم نمیکند و به دوستانش ظلم
روا نمیدارد، در سختیها صبور میباشد، به کسی تعدي نمیکند، هر چه دلش بخواهد انجام نمیدهد، فقر جامه و صبر روپوش او
میباشد. در آمد او کم ولی افراد تحت تکفل وي زیاد میباشند، زیاد روزه دارد و شب مدتها در حال قیام بسر میبرد، و خوابش
اندك میباشد، دلش پاك و دانشش پاكکننده است، هنگامی که قدرت پیدا میکند در میگذرد، هر گاه وعده دهد وفا میکند،
از روي میل روزه میگیرد و براي خوف از خداوند نماز میگذارد. در کارهایش همیشه دقت میکند و به خوبی انجام میدهد میل
اینکه کسی ناظر اعمال او میباشد ندارد، دیدگانش همیشه پائین، دستش بخشنده و هیچ سائلی را رد نمیکند، و اگر کسی هم
احسان نمود بخالت او را ندارد، همواره به برادران دینی کمک مینماید، و نیکو کاري را فراموش نمیکند. سنجیده سخن میگوید
و زبان خود را از هر سخن نگه میدارد، در بغض خود غرق نمیگردد و در محبت خود هلاك نمیشود، باطل را از دوست خود
صفحه 80 از 295
قبول نمیکند، و حق را از دشمن خود قبول دارد، دانش فرا میگیرد براي اینکه بدیگران یاد دهد، براي عمل کردن یاد میگیرد.
کینه در دل ندارد، و بسیار سپاسگزاري میکند، روز دنبال امور زندگی میرود، و شبها براي گناهان خود استغفار میکند، اگر با
اهل دنیا ارتباط برقرار میکند از همه آنها زیركتر و باهوشتر میباشد و اگر با اهل آخرت همکاري میکند از همه آنها تقوایش
بیشتر است. در کسب خود گرد شبهات نمیرود و اگر معاملهاي که در آن برایش شکی حاصل شود خودداري میکند، و در کارها
دنبال کلاه شرعی نمیرود و براي فرار از حرام ظاهري راه شرعی پیدا نمیکند، از لغزشهاي دوستان خود در میگذرد، و مراعات
رفاقت قدیم را مینماید. 46 - موسی بن جعفر از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله به ایمان و
کفر، ج 1، ص: 148 حارث بن مالک فرمودند: اي حارث حالت چگونه است و شب را چگونه به روز آوردي، گفت: یا رسول اللَّه
شب را بروز آوردم در حالی که از مؤمنان میباشم. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: هر مؤمنی حقیقتی دارد حقیقت ایمان
تو چیست، گفت: شب را به بیداري گذرانیدم، و مال خود را در راه خدا دادم، و از دنیا کنارهگیري نمودم، گویا اکنون به عرش
خداوند مینگرم و مردم براي حساب اجتماع کردهاند. گویا مینگرم اهل بهشت وارد بهشت شدهاند و با همدیگر دیدار میکنند و
اهل دوزخ وارد جهنم شدهاند و با یک دیگر در آن جا فریاد و شیون سر دادهاند و مانند سگها زوزه میکشند و فریاد آنها از هر
طرف بلند میباشد. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: این بندهاي است که خداوند قلب او را روشن کرده است اکنون که
حقیقت را دریافتهاي آن را از دست نده، گفت: یا رسول اللَّه دعا کن تا به فیض شهادت برسم، رسول خدا در باره او دعا فرمود و او
هشت روز بعد به شهادت رسید. 47 - ابو الحسن سوم از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند که فرمود: مؤمنان به
دشمنان خود ستم روا نمیدارند و به دوستان خود هم بد نمیکنند، اگر بر او ظلم کردند صبر میکند تا خداوند از وي یاري نماید.
-48 حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن در سختیها صبر میکند و در مشکلات وقار خود را از دست نمیدهد، به آنچه داده
شده قناعت میکند، گرفتاریها را بزرگ میشمارد و به دشمنان خود ظلم روا نمیدارد و به دوستانش بدي نمیکند، مردم از وي
در آسایش هستند و خودش در مشقت و سختی زندگی مینماید. 49 - علی علیه السّلام فرمودند: من در گذشته برادري داشتم که
براي خدا با او دوست بودم، عظمت او در این بود که دنیا در نظرش کوچک به حساب میآمد، شکمش بر او تسلط نداشت، هر چه
را که در دسترس نداشت به آن میل پیدا نمیکرد. ص: 149 هر گاه متاعی بدستش میرسید زیاده روي نداشت،
بیشتر ایام ساکت بود و اگر سخن میگفت گویندگان را ساکت میکرد و تشنهگان را سیراب مینمود، ضعیف بود و کسی به او
توجه نداشت، اما هنگامی که مسألهاي جدي به میان میآمد مانند شیر حمله میکرد. برهانش بسیار قوي بود و قضایا را از هم فیصله
میداد، اگر کسی در بارهاش سخنی بر زبان جاري میکرد و نمیتوانست عذري بیاورد او را سرزنش نمیکرد، قبل از اینکه از
بیماري بهبود حاصل کند اظهار درد نمیکرد، از هر چه انجام داده بود سخن میگفت. از ناکردهها هرگز چیزي نمیگفت اگر بر
سخن گفتن غلبه نمیکرد بر سکوت غلبه نداشت همیشه کوشش میکرد هر کدام از آن دو با هواي نفس او نزدیک است با او
مخالفت میکرد و آن کار را انجام نمیداد. اینک اي مردم با این صفات آشنا شوید و آنها را بکار گیرید و از آنها دست باز
ندارید و در آنها با یک دیگر مسابقه دهید، و اگر نمیتوانید همه آنها را بکار گیرید، بدانید اگر بعضی از آنها را عمل کنید بهتر
است از اینکه همه را ترك کنید. علی علیه السّلام فرمود: ایمان بنده هنگامی به حقیقت و صداقت میرسد که آن بنده اطمینان پیدا
کند آنچه در نزد خداوند است بیشتر مورد وثوق و اطمینان است تا آنچه که در دست او قرار دارد. امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
علامت ایمان آن است که راست بگوئی اگر چه تو را زیان برساند و دروغ نگوئی اگر چه تو را سود برساند، و هر گاه سخن
میگوئی بیش از علم و اطلاعت سخن نگو، و از خداوند بترس و در باره دیگران سخن نگو. روایت شده یکی از یاران علی علیه
السّلام بنام همام که مردي عابد و پارسا بود گفت: یا امیر المؤمنین متقین را براي من تعریف کنید و اوصاف آنها را بیان فرمائید تا
من آنها را به عیان و مشاهده بنگرم. امام علیه السّلام از پاسخ او خودداري کردند و فرمودند اي همام از خداوند بترس و کارهاي
صفحه 81 از 295
نیک انجام بده که خداوند با آن گروهی است که متقی باشند و کارهاي ص: 150 نیک انجام دهند همام به این
گفته قناعت نکرد و بار دیگر بر خاستهاش اصرار ورزید. در این هنگام علی علیه السّلام حمد و ثناي خداوند را به جاي آورد و بر
رسول صلّی اللَّه علیه و اله درود فرستاد فرمود: خداوند هنگامی که مخلوقات را میآفرید از طاعت آنان بینیاز بود، و از معصیت
آنان هم هراسی نداشت. زیرا معصیت عاصیان او را زیان نمیرساند و طاعت مطیعان به او سود نمیدهد، وسائل زندگی را بین آنها
تقسیم کرد و جاي آنان را در دنیا معین فرمود، متقین در دنیا کسانی هستند که اهل فضیلت میباشند، به حق سخن میگویند و در
پوشیدن لباس میانه رو هستند. آنها با تواضع و فروتنی رفت و آمد دارند، و دیدگان خود را از آنچه خداوند حرام فرموده
میپوشانند و گوش خود را همواره به علمی که به آنها سود میدهد فرا میدهند، آنان در هنگام گرفتاري همان گونه زندگی
میکنند که در هنگام رفاه و وسعت و هر دو براي آنها یکسان میباشد. اگر آنها اجل معینی در دنیا نداشتند ارواحشان از بدنها در
یک لحظه بیرون میشد، زیرا آنها اشتیاق رسیدن به پاداش را دارند و از عتاب خداوند میترسند، آفریدگار در نظر آنان بزرگ
است و غیر از او همه چیز را به دیده حقارت مینگرند. آنان مانند کسانی هستند که بهشت را مشاهده کردهاند و در آنجا متنعم
میباشند، و یا مانند آنهائی که دوزخ را دیدهاند و در آن عذاب میکردند، دلهاي آنان محزون و مردم از شر آنها در آسایش
میباشند بدنهاي آنها لاغر و خواستههاي آنان اندك است. نفس آنان پاك و با عفت میباشد، آنها روزهاي معدودي صبر کردند
ولی بعد از آن به آسایشهاي طولانی خواهند رسید، آنها در تجارت خود سود فراوانی بردند و خداوند این سودها را براي آنها
معین فرموده است. دنیا آنها را بطرف خود کشید ولی آنان بطرف دنیا نرفتند، دنیا آنها را اسیر ص: 151 کرد اما
آنان جان خود را فدیه کردند خود را آزار نمودند، متقین در هنگام شب پاهاي خود را جمع میکنند و در یک ردیف قرار
میگیرند و قرآن تلاوت مینمایند. با تلاوت قرآن خود را محزون میکنند و داروي بیماریهاي خود را از قرآن میخواهند، هر گاه
در ضمن تلاوت به آیهاي برخورد کنند که در آن مژده رحمت و پاداش داده شده باشد در آن جا درنگ میکنند و آرزوي
رسیدن به آن پاداش و ثوابها را دارند. جان آنها متوجه مراحم و عنایات خداوند میگردد و همه آنها را مقابل خود مینگرند، و
هر گاه به آیهاي برسند که در آن از عذاب و عتاب خداوند سخن بمیان آمده باشد گوشهاي دل خود را متوجه آن مینمایند و
گویا خود را در دوزخ معذب مشاهده میکنند و سرو صداهاي جهنم به گوش آنان میرسد. کمرهاي آنها بخاطر رکوع خم شده
است، چهرههاي خود را براي سجده بر زمین پهن میکنند و کفهاي دست و زانوهاي آنان همواره بر زمین قرار دارد، آنها از
خداوند میخواهند از آتش جهنم نجاتشان دهد و آزادشان سازد. روزها مردمانی حلیم و بردبار و نیکوکار و پرهیزگار میباشند
ترس از خداوند آنها را لاغر و نحیف کرده است هر کس آنها را مینگرد خیال میکند بیمار هستند در صورتی که سالم
میباشند، مردم خیال میکنند آنها مشاعر خود را از دست دادهاند و دیوانه هستند. آنها دیوانه نیستند ولی افکار بزرگی آنان را به
این صورت در آورده است، آنان از اعمال کم خود رضایت ندارند، و کارهاي زیاد را هم زیاد نمیدانند، آنها همواره خود را متهم
میدانند، و از کارهاي خود خائف میباشند و از آینده خود در وحشت هستند. هر گاه کسی از آنها تعریف و توصیف کند از
گفتههاي او میترسند و میگویند ما به خود داناتریم و خداوند حال مرا بهتر از من میداند، بار خدایا مرا به آنچه مردم میگویند
مؤاخذه مکن، و مرا بهتر از آن چه میپندارند قرار بده و از آن ص: 152 چه نمیدانند درگذر. علامت متقین آن
است که آنها را در دین نیرومند مشاهده میکنی، و آنها در کارها با احتیاط و نرمی حرکت میکنند، و در ایمان به مرحله یقین
رسیدهاند، و در فرا گرفتن دانش و فضیلت حریص هستند، و علم را با حلم قرین ساختهاند، و در مال و ثروت میانه رو میباشند. در
عبادت خشوع دارند، در این هنگام خود را تمیز و زیبا نشان میدهند، و در شدائد و گرفتاریها شکیبائی دارند، و دنبال زندگی
حلال میروند، و در هدایت مردم نشاط دارند از طمع دوري میکنند کارهاي نیک انجام میدهند و در عین حال ترس و واهمه
دارند. روز را به شب میآورد در حالی که همش سپاسگزاري است، و شب را بروز میآورد در حالی که همش ذکر خدا میباشد،
صفحه 82 از 295
با ترس به خواب میرود و با خوشحالی از خواب برمیخیزد، از غفلت خود میترسد و از فضل و عنایت خداوند خوشحالی میکند.
اگر نفسش حاضر به انجام کاري نباشد در کارهاي مورد رضایت نفس هم عنان خود را به او نمیدهد همواره در فکر آخرت و
جهان جاویدان است و آن را از همه عزیزتر و گرامیتر میداند، و از مال و منال دنیا که اثري از وي باقی نمیماند سخت گریزان
است. حلم را با علم به هم در آمیخته است، گفتار را با کردار با هم قرین کرده است، آرزوهایش نزدیک و خطاهایش کم میباشد،
قلبش خاشع و نفسش قانع است، اندك میخورد و کارها را آسان میگیرد و دین خود را نگه میدارد. شهوت و خاستههایش مرده
است، خشمش را فرو برده است، و در کارهاي خیر محل امید است و مردم از شرش آسوده هستند. اگر در میان غافلان هم قرار
گیرد از ذاکران بحساب میآید، و اگر در میان ذاکران باشد از غافلان محسوب نمیگردد هر کس به او ستم کند از وي در
میگذرد، هر کس او را محروم سازد به وي بخشش میکند، هر کس با وي قطع ص: 153 رابطه نماید او با وي
رفت و آمد میکند. فحش و ناسزاگوئی از وي دور است، با نرمی و آرام سخن میگوید، کارهاي زشت در او راه ندارند، و
همواره به کارهاي خوب مشغول میباشد، خیرش به همه روي میآورد و شرش از همگان فاصله دارد، در سختیها و مشکلات
شکیبا و در گرفتاریها صبور و با وقار میباشد. هر گاه زندگی بر او چهره باز کند رفاه و وسعت برایش پیدا شود سپاسگزاري
میکند، به کسانی که مورد علاقهاش نیستند ستم نمیکند، و به دوستان خود هم اجحاف روا نمیدارد، حق را میشناسد قبل از
اینکه آن را مشاهده کند، و هر چه را به او سپردهاند ضایع نمیسازد. هر چه را بخاطر سپرده است فراموش نمیکند، و به القاب و
عناوین افتخار ندارد، همسایگان را آزار نمیدهد، به مصیبت دیدگان شماتت نمیکند، در باطل وارد نمیشود، و از حق بیرون
نمیگردد اگر خاموش گردد خاموشی او را محزون نمیسازد، و اگر خنده کند صدایش بلند نمیشود. کسانی که به او ظلم
میکنند صبر میکند تا خداوند از او انتقام بکشد، خود را همواره در مشقت و سختی میاندازد ولی مردم از وي در راحتی و
آسایش هستند، براي رسیدن به پاداش آخرت خود را به زحمت وامیدارد، و مردم را از خود در امن قرار میدهد. دوري او از
کسانی که با وي دوري میکنند براي این است که در ترك مراوده با آنها پاك میماند و از آلودگی آنها محفوظ میگردد، و
اگر خود را به کسانی نزدیک میکند که آنها هم خود را به او نزدیک میکنند براي این است که به آنها محبت کند و احسان
نماید، دوري او به خاطر تکبر و نزدیکی او براي فریب نیست. راوي گوید: در این هنگام همام فریادي کشید و جان سپرد، علی علیه
السّلام فرمود: مواعظ حسنه این چنین به اهلش اثر میگذارد و من از این جهت میترسیدم که نخست به سخنان او توجه نکردم.
-51 امیر المؤمنین علیه السّلام در یکی از خطبههایش فرمود: خوشا بحال کسی که به ص: 154 عیب خود مشغول
گردد و از عیب دیگران چشم پوشی کند، خوشا بحال کسی که در خانهاش قرار گیرد و از نان خود بخورد، و به طاعت خداوند
مشغول گردد و بر گناهان خود گریه کند، او بخود مشغول شود و مردم از دست و زبان او در آسایش باشند. 52 - ابو العباس گوید:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر کس از کار خود خوشش بیاید و از کار بد ناراحت شود او مؤمن است. 53 - زید زراد گوید:
خدمت امام صادق علیه السّلام عرض کردم: میترسیم مؤمن نباشیم امام علیه السّلام فرمود: چرا گفتم: براي اینکه در میان ما کسانی
نیستند که در هم و دینار را فداي برادران خود کنند، ما مشاهده میکنیم که درهم و دینار نزد ما اهمیت دارد تا برادري و اخوت و
دوستی امیر مؤمنان. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: این چنین نیست شما مؤمن هستید ولی ایمان شما کامل نشده است و هنگامی
که قائم ما خروج کند در آن هنگام ایمان شما هم کامل میگردد، و مؤمنان واقعی خواهید شد اگر در زمین کاملی نبود خداوند ما
را بطرف خود میبرد و شما در زمین و آسمان چیزهائی مشاهده میکردید که تازگی داشت. آري بجان خودم سوگند در زمین و
اطراف آن مؤمنانی وجود دارند، که دنیا در نظر آنها به اندازه بال مگسی هم ارزش ندارد، و اگر همه دنیا و هر چه در آن هست
بصورت یک قطعه طلا در آید و آن را در گردن یکی از آنها بیاویزند و بعد آن قطعه طلاي سرخ از گردن او سقوط کند توجه
نمیکند که چیزي از او ساقط شده زیرا دنیا در نظر آنها خوار میباشد. آنها مخفی زندگی میکنند و از این شهر به آن شهر
صفحه 83 از 295
منتقل میگردند، از زمینی به زمین دیگر میروند شکمهاي آنها از کثرت روزه داشتن به پشت چسبیده و لبها از زیادي ذکر و
تسبیح آویزان میباشد، دیدگان آنها از گریه زیاد به هم آمده و چهرههاي آنان زرد شده است. این است سیماي آنها در انجیل و
در تورات و فرقان و زبور و صحف خداوند فرمود: سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ
ص: 155 مقصود از سیما در این جا زردي چهره آنها میباشد که از بیداري شبها پیدا شده است. آنها در
هنگام وسعت و تنگدستی به برادران خود کمک و مساعدت میکنند، و در حال سختی به برادران خود توجه دارند و از خود
میگذرند و به آنها میرسند، در این جا خداوند میفرماید: وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَۀٌ، به خداوند سوگند آنها
رستگار شدند و به فیض رسیدند. اگر مؤمنی را مشاهده کند او را احترام میکند، اگر منافقی را به بیند از وي دوري مینماید، هر
گاه شب آنها را فرار گیرد زمین خدا را فرش قرار میدهند و خاك را بالش اختیار میکنند، و با چهرههاي خود متوجه زمین
میگردند و به درگاه خداوند زاري و تضرع مینمایند. و از خداوند در خواست میکنند آنها را از آتش دوزخ برهاند. هنگام
صبح وارد جامعه میشوند و در میان مردم رفت و آمد میکنند، کسی آنها را نمیشناسد و با انگشتان بطرف آنها اشاره نمیکند و
راه براي آنها باز نمیشود، آنها آب را براي خود پاك و پاكکننده میگیرند، خود را به مشقت میاندازند و بدنهاي خود را به
سختی میکشند، ولی مردم از آنها در آسایش و راحتی هستند. مردم آنها را بدترین مخلوقات میدانند در حالی که نزد خداوند از
نیکان مردم بشمار هستند، اگر حدیثی بخوانند مورد تصدیق قرار نمیگیرند و اگر دختري بخواهند خطبه کنند با آنان ازدواج
نمیکنند و اگر در جایی حاضر شدند شناخته نمیشوند و اگر غائب شدند کسی از حال آنها جویا نمیشود. دلهاي آنها همواره
ترسان و لرزان میباشد و از خوف خدا بر خود میلرزند، زبانهاي آنها محبوس است و هر سخنی از زبان آنها جاري نمیگردد،
سینههاي آنها محل اسرار خداوندي است، اگر براي اظهار آن اسرار اهلی پیدا کنند باز میگویند. اگر کسی پیدا نشد که اسرار حق
را برایش بگویند، زبانهاي خود را میبندند ص: 156 و کلیدهاي آنها را از نااهلان مخفی میدارند و دهان آنها
از گفتن اسرار همواره بسته است، بسیار محکم و استوار هستند و از صخرهها و کوهها محکم میباشند و چیزي از آن جدا
نمیگردد. آنها خازنان علم و ریشهها و اصول حکمت میباشند، و از پیامبران اطاعت میکنند و دنبال صدیقان و شهیدان و صالحان
میروند، آنها مردمان باهوش و زرنگی هستند اگر چه منافقان آنان را لال و گنگ بدانند و نادانشان بشمارند. آن گروه گنگ و
کور و ابله و نادان نیستند، آنها مردمانی باهوش و سخنور و دانشمند میباشند که علم را به حلم و حکمت را با تقوي با هم در
آمیختهاند، آنان مردمانی نیکوکار و برگزیدگان خداوند بشمار میروند، ترس از خداوند آنان را ساکت کرده و خوف پروردگار
زبان آنها را بسته است. آن گروه براي مخفی داشتن اسرار خداوندي لب به سخن نمیگشایند، آه چه اندازه اشتیاق دارم که در
مجالس آنها شرکت کنم و با آنها سخن بگویم، و اگر دستم از آنها کوتاه گردد و از مجالست با آنان محروم کردم غم و اندوه مرا
فرا میگیرد. اینک اگر آنان را یافتید دنبالشان را بگیرید و از انوار آنها بهرهمند شوید و از روشنائی آنها راه هدایت را پیدا کنید و
به فیض دنیا و آخرت برسید، آن جماعت در میان مردم از کبریت احمر هم کمیابتر میباشند و وجودشان نادر است. زینت آنها
سکوت طولانی، و نگهداشتن راز و خواندن نماز و اداء زکاة انجام دادن حج و روزه و مواساة با برادران در حال وسعت و تنگدستی
میباشد، این است اخلاق و آداب و شمایل آنها، خوشا بحال آنها که عاقبت و سرانجامی نیکو دارند. آن گروه وارثان بهشت
هستند که در آن جاودان خواهند ماند، آنها در میان اهل بهشت مانند فردوس در بهشت میباشند، و همانها کسانی میباشند که
گروهی آنها را از اهل آتش میدانستند در حالی که در بهشت متنعم هستند. این است معنی آیه شریفه که اهل دوزخ میگویند: ما
لَنا لا نَري، رِجالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ، این جماعت در نزد دوزخیان از شرار خلق بودند، در این ص: 157 هنگام
خداوند منازل و مقامات آنها را به دوزخیان نشان میدهد و آنها را مشاهده میکنند. دوزخیان هنگامی که مقام آنها را در بهشت
مشاهده میکنند میگویند کاش ما را هم بر میگرداندند و ما هم مانند شما عمل میکردیم، اینک معلوم شد که آنها از نیکان و
صفحه 84 از 295
اخیار بودهاند و ما از بدان و اشرار، در این جا فقط براي دوزخیان حسرت و پشیمانی میباشد. صفوان جمال گوید: حضرت صادق
علیه السّلام فرمود: مؤمن کسی است که هر گاه غضب کرد، از حق عدول نکند و غضبش موجب نشود که از حق خارج گردد، و
هر گاه خوشحالی برایش پیدا شد به باطل گرایش پیدا نکند و هر گاه توانائی پیدا کرد بیش از حقش نگیرد. 54 - سلیمان بن خالد
گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اي سلیمان میدانی مسلمان کیست گوید: گفتم: قربانت گردم شما داناتر هستید فرمود:
مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او در آسایش باشند و بعد فرمود: میدانی مؤمن کدام است، گفتم شما داناترید.
فرمود مؤمن کسی است که مؤمنان و مسلمانان او را در اموال خود امین بدانند و جان و مال خود را به او بسپارند، و حرام است که
مسلمانی بر مسلمانی دیگر ظلم کند و یا او را رنج و آزار دهد و یا او را از خود دور کند و از در خانهاش محروم سازد. 55 - ابو
عبیدة گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: مؤمن کسی است که هر گاه خوشحالی برایش دست داد گرفتار گناه و کارهاي باطل
نگردد، و هر گاه غضب کرد ناراحتی او موجب نشود که او را از حق دور کند و بیش از حق خود مطالبه کند و از حدش تجاوز
نماید. 56 - ابو البختري گوید: امام علیه السّلام فرمود: مؤمنان آرام و آهسته حرکت میکنند و مانند شتري که ریسمان دماغ او را
خراش داده است مطیع و رام میباشد. 57 - سکونی گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: سه چیز از علامات مؤمن ایمان و کفر،
ج 1، ص: 158 میباشد، علم به خداوند و کسانی که مورد محبت خداوند هستند و یا مورد بغض او میباشند. 58 - یکی از رواة
گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن حلیم و بردبار است و جاهلانه کار نمیکند و اگر کسی از روي نادانی چیزي به او
گوید او بردباري میکند، مؤمن ستم نمیکند و اگر هم مورد ستم قرار گرفت انتقام نمیگیرد، بخل نمیورزد و اگر مورد بخل قرار
گرفت صبر میکند. 59 - ابو حمزه گوید: علی بن الحسین علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام نماز فجر را خواندند و هم
چنان در جاي خود نشستند تا آفتاب بالا آمد و به اندازه نیزه از افق سر بر آورد، بعد از این متوجه مردم شد و فرمود: به خداوند
سوگند من گروهی را درك کردم که براي خداوند سجود و قیام میکردند. آنها در هنگام عبادت خداوند چهرهها و زانوهاي خود
را بر زمین میگذاشتند مانند این که صداي آتش دوزخ در گوش آنها طنین افکنده بود، هر گاه ذکر خدا میکردند مانند درختان
تکان میخورند، گویا مشاهده میکنم که مردم از غفلت در خواب هستند، بعد از جاي خود بلند شدند و تا هنگام شهادت خندان
دیده نشدند. 60 - ابو ولاد حناط گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: علی بن الحسین علیهم السّلام میفرمود: کمال دین مؤمن
از آن جا شناخته میشود که از سخنان لغو و بیمعنی خودداري کند، و در جدال و مراء شرکت نداشته باشد و حلیم و بردبار و
شکیبا و خوش خلق باشد. 61 - ابو حمزه گوید: امام سجاد علیه السّلام فرمود: از اخلاق مؤمن آن است که در هنگام تنگدستی
انفاق کند، و به اندازهاي که وسعت دارد در زندگی زن و فرزندش وسعت دهد، و حق را به مردم بدهد و نخست به آنها سلام
کنید. 62 - زراره گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: مؤمن از کوه هم سختتر میباشد، زیرا از کوه کسر میشود ولی از مؤمن و
دین او چیزي کاسته نمیگردد. 63 - اسحاق بن عمار گوید: امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن در مخارج ایمان و کفر،
ج 1، ص: 159 زندگی خوش فکر و با سلیقه میباشد ولی در درآمد سخت گیر نیست، تدبیر زندگی و توازن خرج و دخل را خوب
تنظیم میکند و دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود. 64 - جازي از حضرت صادق و او از پدرش علیهم السّلام روایت میکند که
فرمود: مؤمن بخل نمیکند و حسد ندارد، و از کسی نمیترسد و حریص هم نمیباشد. 65 - صالح بن مسلم گوید: امام صادق علیه
السّلام فرمود: هر کسی سه خصلت در او باشد ایمان او کامل است، کسی که در برابر ظلم صبر کند و خشم خود را فرو برد و براي
رضاي خدا سکوت نماید و از گناهکار درگذرد و براي او طلب رحمت کند، هر کس چنین باشد خداوند او را وارد بهشت میکند
و به او اجازه میدهد گروه کثیري مانند ربیعه و مضر را شفاعت نماید. 66 - عبد اللَّه بن یونس گوید: حضرت صادق علیه السّلام
فرمود: مردي بنام همام که از عباد زهاد و شب زنده داران بشمار میرفت برخاست و به امیر المؤمنین علیه السّلام که در حال خطابه
بود گفت: یا امیر المؤمنین صفات مؤمن را براي من بیان فرمائید. امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: اي همام مؤمن زرنگ و باهوش
صفحه 85 از 295
است و همواره چهرهاي شاداب و خندان دارد، اندوهش در دل و غمها را در باطن خود پنهان میکند، دلش باز و سینهاش فراخ
است، خود را از همگان کوچک میداند و برتريجوئی ندارد. از هر چه که به نیستی گراید منزجر است، از هر کار نیکی بهره
میگیرد، کینه کسی در دل نمیگیرد و حسادت نمیکند، به کسی حمله نمیآورد و به احدي ناسزا نمیگوید عیب شخصی را بر
زبان جاري نمیکند و غیبت کسی را انجام نمیدهد. ریاست و زعامت را زشت میداند و از تعریف و تمجید دیگران ناراحت
میگردد، همواره غمگین است، همتش عالی میباشد، دائما در حال سکوت است، باوقار حرکت میکند و همیشه مشغول ذکر خدا
میباشد، شکیبایی دارد، سپاسگزار است، همیشه در حال اندیشه است، از فقرش خوشحال میباشد. ص: 160
خویش نرم و ملایم است و با مردم خوش رفتار میباشد، در پیمانها با وفا و محکم است مردم را آزار نمیدهد، بد زبان و فحاش
نیست و پردهدري نمیکند، اگر بخندند صدایش را بلند نمیکند و اگر غضب کند فریاد نمیکشد و از جایش حرکت نمیکند.
خندهاش تبسم است و اگر از کسی چیزي سؤال میکند قصدش دانستن و یاد گرفتن است علمش زیاد و حلمش بزرگ است، بسیار
محبت میکند و به مردم لطف دارد، بخل ندارد و در کارها شتاب نمیکند، خسته نمیشود و اظهار شادمانی نمیکند، اگر حکمی
صادر کند ستم ندارد. از علم و دانش خود سوء استفاده نمیکند، نفسش از سنگ محکمتر است و سعی و کوشش او از شهد هم
گواراتر میباشد، گرسنگی و حرص و جوش براي شکم ندارد، زورگو نیست و سخنان زشت بر زبان جاري نمیکند. خود را به
مشقت نمیاندازد، در باره اشخاص کنجکاو نیست در منازعات خوش کلام و خوش زبان میباشد، و در هنگام مراجعه مردم
بزرگوار و شریف میباشد، اگر غضب کند از عدالت خارج نمیگردد اگر کسی چیزي از وي بخواهد با زبان نرمی پاسخ میدهد.
تهور ندارد و خود را در مشکلات نمیاندازد، پردهدري نمیکند، زور نمیگوید، در دوستی مخلص است، در پیمانها محکم و
مورد اطمینان میباشد، اگر با کسی عهدي بست به آن وفا میکند مهربان است، با دوستان رفت و آمد میکند، و بردبار میباشد.
اسرار را حفظ میکند، زیاد سخن نمیگوید، از خداوند راضی هست با هواي نفس خود مخالفت میکند، به زیر دستان سخت
گیري روا نمیدارد، و در مطالب بیهوده وارد نمیشود، از دین یاري میکند و از مؤمنان حمایت مینماید و پناه مسلمانان میباشد.
از تعریف و توصیف دیگران که در باره او میگویند خوشحال نمیگردد، طمع در دل او اثري نمیگذارد، بازیهاي زندگی حکم
او را تغییر نمیدهد و جاهل از ص: 161 علم او اطلاع ندارد، بسیار سخن میگوید و بسیار هم عمل میکند، عالم
است، محتاط است و به کسی ناسزا نمیگویند. از این در به آن در نمیزند ثابت میباشد، به خویشاوندان بدون منت رسیدگی
میکند، بسیار بذل مینماید ولی اسراف ندارد، فریب دهنده و مکار نیست، دنبال کسی را نمیگیرد، و انسانی را نمیترساند، با
مردم رفاقت دارد، و در زمین سعی و کوشش میکند. به ضعفاء و دردمندان کمک مینماید، و به فریاد مستمندان و دردمندان
میرسد، پردهدري نمیکند و رازي را فاش نمیسازد، گرفتاریهایش زیاد است، ولی شکایت او بسیار کم میباشد، اگر در جایی
خوبی مشاهده کرد آن را میگوید، و اگر بدي دید آن را میپوشاند. عیب دیگران را میپوشاند و حفظ الغیب دیگران مینماید، از
لغزشها در میگذرد، و از خطاها چشم میپوشد، اگر در جایی لازم باشد نصیحت میکند و اگر در جایی خلافی مشاهده کرد آن
را اصلاح مینماید و در کارها امین و استوار میباشد. پرهیزگار است و باطن او پاك میباشد و در زندگی خود راضی هست،
عذرها را قبول میکند و از دیگران به خوبی یاد مینماید، به مردم حسن ظن دارد و خود را در نظر دیگران متهم میداند، خداوند
را از روي فهم و علم دوست میدارد، و با حزم و احتیاط قاطعانه در راه خدا کار میکند. خوشحالی او را از راه بیرون نمیکند و
سخنان سفیهانه بر زبان جاري نمیسازد و از راه حق عدول نمیکند، علماء را یاد آوري مینماید و جاهلان را تعلیم میدهد، کسی
از وي انتظار کارهاي زشت ندارد و کسی از شر وي نمیترسد. کار و کوشش دیگران را خالصانهتر از کوشش خود میداند، و همه
را از خود شایستهتر میخواند، عیبهاي خودش را میداند، و با افکار و اندیشهها و غمهاي خود مشغول میباشد، جز به خداوند به
دیگري اعتماد ندارد، همواره تنها و ص: 162 محزون است، خداوند را دوست میدارد و در راه او جهاد میکند.
صفحه 86 از 295
او همواره دنبال رضاي پروردگار است، خود براي خودش انتقام نمیگیرد و براي دشمنی با خداوند با دیگران دوستی و ارتباط
برقرار نمیکند، با فقیران همنشین است، و با راستگویان راستگو میباشد، پشتیبان اهل حق است و از غریبان دلجوئی میکند، پدر
یتیمان و شوهر بیوه زنان میباشد. با مستمندان دوست و رفیق است و در هر پیش آمد ناگواري امید همه میباشد، در سختیها به داد
مردم میرسد، خوش برخورد میباشد و چهره در هم نمیکشد. او در کارهاي مردم جستجو نمیکند، در کاري که پیش گیرد
محکم و استوار است، خشم خود را فرو میبرد و همواره در حال تبسم میباشد، نظرش در امور بسیار دقیق است و احتیاط را هرگز
از دست نمیدهد، بخل ندارد اگر کسی با وي بخل کند صبر را پیشه خود میکند. خود را از مشتهیات باز میدارد و با شرم و حیا
رفت و آمد میکند، قناعت دارد و از این رو از همه بینیاز است، شرمش از شهوتش فراتر میباشد، و دوستی او از حسدش بالا
هست گذشت او از کینهاش والاتر است و بدون حق هرگز سخن نمیگوید. در پوشیدن لباس همیشه رعایت اقتصاد را میکند، و با
تواضع راه میرود، در برابر خدایش خاشع و سربزیر است و از وي در هر حال راضی میباشد، نیت او خالص و در اعمالش فریب و
نیرنگ و غش و خیانت نیست، به همه جا با نظر عبرت نگاه میکند و براي اندیشه سکوت مینماید. سخنانش همه از روي حکمت
است، او مردم را به نیکیها اندرز میدهد، و بذل و بخشش دارد، و با همگان برادر میباشد، در آشکارا و نهان مردم را نصیحت
میکند، برادران خود را ترك نمیکند و از آنان غیبت نمینماید، و آنان را فریب نمیدهد. بر آنچه از دستش رفته دریغ
نمیخورد، هر چه به او برسد محزونش نمیکند، ص: 163 و از هر چه انتظار خیر ندارد امید رسیدن به آن را
ندارد، در سختیها از کار شانه خالی نمیکند، و در هنگام رسیدن به مال و منال و وسعت از حق بیرون نمیگردد و زیاد خوشحال
نمیشود. علم را با حلم به هم آمیخته و عقل را با صبر توأم کرده است، کسالت و تنبلی از وي دور است و همواره در حال نشاط
میباشد، آرزوهایش نزدیک و لغزشهایش اندك است، پیوسته در انتظار مرگش هست، قلب او خاشع و همواره در یاد خداوند
میباشد. نفسش قانع است و جهالت در او راه ندارد، کارها را آسان میگیرد، و براي گناهانش محزون است، شهوت و
خاستههایش مرده و خشمش را فرو میبرد، خلقش صاف و بیغش و همسایگان از وي در آسایش و راحتی زندگی میکنند. تکبر
و خود خواهی ندارد و از آنچه برایش مقدر شده راضی و قانع است، با متانت صبر میکند، و کارهاي خود را استوار میسازد، و
یاد خدا را زیاد در دل دارد، با دانش در اجتماعات شرکت میکند، سکوت میکند تا سالم بماند و سؤال مینماید تا بفهمد و
تجارت میکند تا سود ببرد. در کار خیر سکوت نمیکند تا به آن افتخار کند، و سخن نمیگوید تا بر دیگران گردن فرازي نماید،
خود را به مشقت میاندازد و دیگران از وي در آسایش هستند، براي رسیدن به آخرت خود را به سختی میاندازد و مردم را در
آسایش نگه میدارد، اگر کسی به او تجاوزي بکند صبر مینماید تا خداوند از او یاري کند و اگر از گروهی دوري میکند براي
اینکه از اعمال و گفتار آنها راضی نیست. اگر به کسانی نزدیک میشود براي این است که به آنها محبت کند، بخاطر تکبر و خود
خواهی از دیگران دوري نمیکند و به جهت مکر و فریب و نیرنگ با مردم رفاقت ندارد، او به گذشتگان اقتداء میکند و به اهل
خیر خود را نزدیک میسازد، و براي نیکوکاران بعد از خود راهنما میگردد. راوي گوید: در این هنگام همام فریادي کشید و در
دم جان سپرد، امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: به خداوند سوگند من از این جریان میترسیدم مواعظ ص: 164
بلیغ این گونه در اهلش اثر میگذارد
15 در فضائل